خلاصه منشور ده گانه پژوهش علمي (دكتر حيد علي هومن)

1. نبايد توقعات پوچ در مورد آنچه پژوهش نمي تواند انجام دهد ايجاد كنيم و قول هايي بدهيم كه نتوانيم به آنها عمل نماييم.

2. پژوهش علمي هرگز نتايج آني بدست نمي دهد. پژوهش وقت گير است و چشمگير نيست. 

3. بايد بكوشيم براي تجسس آزاد علمي فضايي در حد اعلاي آن فراهم آوريم. بايد موانع و تنگناهاي پژوهش هاي بنيادي و كاربردي را از ميان برداريم و بين اين دو نوع مطالعه ارتباطي منطقي برقرار كنيم و از تاكيد بيش از حد بر پژوهش هاي كاربردي امتناع ورزيم.

4. انتظار از پژوهش علمي براي توليد سود در قبال سرمايه اي كه براي انجام آن صرف مي شود(تفكر پراگماتيسم) انتظاري رقت انگيز، مايوس كننده و بي ثمر است. 

5. مطالعه ي روابط بين پديده ها (حاصل پژوهش علمي) و اتخاذ تصميم هاي عملي دو امر جداگانه اند كه تلفيق آنها به سادگي امكان پذير نيست.علم با فناوري و مهندسي متفاوت است. اگر بهبود وضع اجتماعي جاي درك و تبيين پديده ها را در پژوهش بگيرد، علم هدف اصلي خود را از دست مي دهد.

6. ملاحظات نظري همواره بايد راهنماي طرح، تحليل و تفسير باشد. نظريه در حقيقت مهمترين منبع موثر بر عمل است.

7. پژوهشي كه عالي نباشد جايي در علم ندارد. ايجاد شايستگي هاي فكري و فني بايد نخستين هدف ما در آموزش پژوهشگران باشد.

8. بايد تاثير نهادها و بنيادهاي پژوهشي را كه از مقاصد غير علمي ناشي مي شود بر هدف هاي پژوهشي به حداقل برسانيم. بين درك يك پژوهشگر علمي و مردم عادي تفاوت وجود دارد. درك پژوهشگر علمي خالي از حب و بغض ها ، قوانين سر انگشتي، قياس منطقي، پيش داوري ، قصه ها و داستانهاي نيمه حقيقي پيره زنان است.

9. نظريه و روش هاي آماري يكديگر را مطلع مي سازند. تكنيك پژوهش گر هرگز جايگزين نظريه نمي شود اما بايد توجه داشته باشيم كه تحليل آماري به عنوان يك تكنيك هرگز از نظريه جدا نيست بلكه بخشي از قطعه تاييد يا عدم تاييد نظريه است. استنباط آماري بخشي از روش پژوهش ويكي از مراحل اصلي آن است. 

10. رياضيات به گفته ي راسل در حقيقت منطق پيشرفته و راهي براي درست انديشيدن و استدلال است. به گفته ي ثرندايك هر چيزي كه هست قابل تبديل به كميت و قابل اندازه گيري است. اما بايد توجه داشت كه رياضيات علم پيش تجربي و زبان علم است چرا كه بخش اعظمي از آن استنتاج، تفكر و استدلال قياسي است و تنها بخش اندكي از آن را استقرا كه ماهيت علم تجربي است تشكيل مي دهد. پژوهش علمي در حوزه ي علوم رفتاري و اجتماعي نوعي استدلال قياسي نيست كه در آن همه چيز از مقدمات صريح و روشن قبلي ناشي شود بلكه جستجوي مستمر و مداوم حقيقت است كه طي آن پاسخ هاي تجربي موجب پالايش مسائل و همچنين اصلاح و بهبود روش هاي پاسخ يابي مي شود.

به طور خلاصه، علم و پژوهش علمي روش تفكر ما را در مورد مسايل و پديده هاي مختلف و عوامل تعيين كننده ي روان شناختي و جامعه شناختي تغيير مي دهد. هر نهاد، مكتب  و حرفه اي كه حتي براي يك بار علم را مورد استفاده قرار دهد هرگز مثل قبل نخواهد بود. وقتي پژوهش نيرومند باشد براي آموزش يك فضاي تجسس انتقادي فراهم مي آورد و در اين شرايط است كه آنچه به فرزندان خود مي گوييم مستند مي سازيم. علم همواره تفكر غير علمي را به چالش مي كشد و با افسانه، پيش داوري، سوگيري، غرض ورزي، تعصب و جانبداري به جنگ بر مي خيزد.