مفهوم نظری و تجربی
مفهوم کلمه یا واژگانی است که معنایی را انتقال دهد. بنا براین به دسته ای از محرک ها می تواند اطلاق شود که ویژگی های مشترکی دارند. بنابراین زمانی که مفهومی مانند میز ارائه می شود به این معنی نیست که برای تمام محرک ها ویژگی های یکسانی در نظر گرفته می شود. مفهوم قابلیت جزئی شدن دارد. برای مثال با افزایش ویژگی ها بعضی از مفاهیم کلی اول فصل مشترک ثانوی پیدا می کنند. این کار می تواند آنقدر ادامه پیدا کند تا مفهوم به یک واحد تقلیل یابد. مفهوم نیازمند مصادیق است. مفاهیم به دو دسته ی کلی نظری و تجربی تقسیم می شوند. مفاهیم تجربی را مفاهیم ملموس نیز می گویند. ولی چیزی که مشخص است تمام مفاهیم ماهیتا مجردند چرا که از نمادهای بدوی و استنتاجی تشکیل شده اند که انتزاعی اند. اما در مورد مفاهیم ملموس مشاهده کنندگان در مورد آن توافق دارند. البته این تعمیم و توافق دارای درجات و در مورد تمام مفاهیم به یک اندازه نیست. زمانی که یک مفهوم ملموس را گسترش می دهند از تعریف استفاده می کنند. ولی زمانی که مفهوم نظری را گسترش می دهند از توضیح استفاده می کنند. مفاهیم نظری به عنوان وسایل تفکر استفاده می شوند در صورتی که مفاهیم تجربی ابزاری هستند که از طریق آنها برای آزمون تفکر از مشاهده استفاده می شود.
هویت یک مفهوم به سه طریق قابل شناسایی است. یا از طریق ویژگی های آن مانند رنگ و طول وغیره.
یا از طریق بیان ساخت آن یعنی چگونگی بوجود آمدن آن یا چیزهای بوجود آورنده ی آن.
یا از طریق قرار دادن عناصر و ترکیب آن با یکدیگر.
سوال این است که یک مفهوم نظری را تا چه میزان باید توضیح داد؟ پاسخ به این سوال وابسته به هدف یا اهداف پژوهشگر است که می خواهد مفهوم را به کار گیرد. در صورتی که توضیحات پیشین در مورد یک مفهوم مورد قبول پژوهشگر نباشد باید توضیح داده شود و آزمون شود.
مفاهیم تجربی را به دو طریق می توان تعریف کرد. یا از طریق تعریف اساسی و ساختاری. یعنی تعریف مفهوم با استفاده از واژگان و لغات دیگر یا تعریف مفهوم از طریق مفاهیم دیگر. و دومین روش تعریف عملیاتی یا کاربردی.