رویکرد ساختاری در مطالعه پدیدههای اجتماعی چیست؟
در این مطلب هدف بحث در این خصوص است که تحلیل شبکه اجتماعی در مطالعه پدیدههای اجتماعی چه کمکی به ما میکند؟
رویکرد ساختاری در مطالعه پدیدههای اجتماعی چیست؟
تصور کنید در مورد وضع امکانات آموزشی و برخورداری از آن در یک نقطه جغرافیایی خاص کشور در حال مطالعه و تفکر هستید؛ چه متغیرهایی را در این زمینه بررسی خواهید کرد؟ تعداد مدارس، دانشآموزان، معلمان، دانشگاهها، دانشجویان، اساتید و…؛ در موقعیتی دیگر تصور کنید در مورد وضع امکانات بهداشتی و سلامت در همان نقطه جغرافیایی به فکر پرداختهاید و درصدد هستید تصویری جامع از وضع امکانات بهداشتی و آموزشی آن منطقه ترسیم کنید. چه موارد و موضوعاتی را ممکن است مورد بررسی قرار دهید؟ تعداد بیمارستانها، تعداد تختهای بیمارستانی؟ تعداد پزشکان و پرستاران؟ یا از نگاهی اجتماعی، میزان شیوع بیماریها و آسیبهای خاص در آن منطقه که از عوامل اجتماعی خاص یا رفتارهای متناسب آن منطقه نشئت گرفتهاند؟ به عنوان مثال شیوع اعتیاد و استفاده از مواد مخدر در موقعیتی جغرافیایی که افراد و فرهنگ خاص ساکنان آن منطقه استفاده از مواد مخدر را ارزشمند تلقی میکند.
تیجه حاصل از بررسی شما میتواند شامل آمار و ارقامی در مورد موضوع مطالعهتان باشد؛ شاید برای مفهومتر شدن آماری که ارائه میکنید چند جدول و نمودارهایی هم ترسیم کنید که به مخاطب شما کمک کند که وضع و روند خاص آن موضوع در آن منطقه را درک کند. یا در حالتی پیشرفتهتر ممکن است نتایجی نظری و قواعدی نیز به دست آورید که میتوانند در تحقیقات آینده مورد بررسی و آزمون قراد داده شوند و صحت و یا ابطال آن ها به ورطه آزمون نهاده شود.
اما تفاوتی که نگاه با عینک «ساختاری» در شما و نوع تفکرتان در مورد مسئله اجتماعی مورد مطالعه ایجاد میکند چیست؟
.ساختار را در اینجا «چگونگی قرار گرفتن اجزای یک مجموعه در کنار هم تعریف کردهایم».
تصور کنید که بخواهید در زمینه آموزش و بهداشت که مطرح گردید، میزان بودجه دریافتی از مرکز استان برای نقطه جغرافیایی مد نظر خود را به این مطالعه بیفزایید؛ شاید هدف شما جذب بودجههای بیشتر با ارائه وضع امکانات در مرحله اول و سپس مقایسه آن با بودجه دریافتی و نیز بیان شرح چگونگی اختصاص این بودجه برای افزایش امکانات باشد؛ در اینجا راه حلی دیگر برای طرح این موضوع با مدیر یا نهادی که در مورد اختصاص بودجه تصمیم میگیرد طرح میکنیم، به این بیندیشید که شما میزان بودجه دریافتی این نقطه جغرافیایی و نیز میزان خدمات بهداشتی و آموزشی ارائه شده توسط آن به دیگر نقاط جغرافیایی نزدیک آن را با استفاده از دیدگاهی ساختاری مطالعه و ارائه کنید؛ به این معنا که این منطقه خاص مورد مطالعه، از میزان بودجه دریافتی خود و امکانات بهداشتی خود برای ارائه خدمات بهداشتی به ساکنین مناطق نزدیک نیز بهره برده است و مراجعه افراد مناطق دیگر برای دریافت امکانات بهداشتی به این منطقه خاص بسیار زیاد است؛ نقشی که به عنوان مثال شهر شیراز در منطقه جنوب کشور ایفا میکند؛ آنگاه میزان بودجه و امکانات بهداشتی و پزشکی اختصاص داده شده به این منطقه باید متناسب با خدماتی باشد که به دیگر نقاط اطراف آن نیز ارائه داده است؛ دیدگاه ساختاری در اینجا به کمک محقق اجتماعی میآید که بتواند ارتباطات میان اجزای مجموعه بهداشتی و پزشکی با یکدیگر را مشاهده کند، ارتباطاتی که میان کنشگران اجتماعی این مجموعه برقرار شده است که شامل پرسنل ارائهدهنده خدمات بهداشتی، و افراد و جامعه دریافتکننده خدمات بهداشتی است، پراکندگی این کنشگران در نقاط جغرافیایی و در آن منطقه به چه نحو است؟
در اینجا دانشمند اجتماعی ممکن است با بهرهگیری از این دیدگاه ساختاری به سوالاتی جدید نیز دستیابد که در مورد آن منطقه خاص مطرح میکند؛ به عنوان مثال ارتباطات میان نهادهای اجتماعی و تاثیرگذار در فرهنگسازی بهداشت و آموزش پزشکی به جامعه ساکن در آن منطقه چطور بوده است؟ فعالیتهای آموزشی این نهادها تا کنون تا چه حد مثمر ثمر بوده است که به عنوان مثال با افزایش مراقبتهای بهداشتی افراد و ارتقاء وضع بهداشت فردی، میزان تقاضا به دریافت خدمات بهداشتی و پزشکی را کاهش دهد. آنگاه این نگاه ساختاری به محقق کمک میکند که تمامی نهادهای فعال و درگیر در این عرصه را به همراه کنشگران و جامعه ساکن در آن منطقه به طور یکپارچه مورد تحلیل و مطالعه قرار دهد و ضمن ارزیابی فعالیتهای هر کدام از این نهادها به طور جداگانه، ارتباطات شکل گرفته میان آنها و تاثیری که این ارتباطات بر فعالیتهای جاری و اثربخشی و نتیجهدهی آن فعالیتها میگذارد را نیز مطالعه کند. به عبارت دیگر این نگاه ساختاری به محقق اجتماعی مدد میرساند که در تحلیل خود از سطح مطالعه یک فرد و یا مطالعات خرد، به سطح مطالعه افراد و یا نهادها و روابط اجتماعی آنها و تاثیر و تاثر ان بر نحوه رخداد پدیده اجتماعی ارتقاء یافته و تحلیلی دقیقتر و جامع تر ارائه نماید.
در همین مثال گفته شده، وضعیتی را تصور کنید که سه نهاد به طور جداگانه و گاها موازی به فرهنگسازی بحث بهداشت فردی مشغول هستند، اما جامعه ساکن در آن منطقه خاص با ارتباطات منسجم قومی و قبیلهای که از سالیان دراز موجود بوده است عجین بوده و حضور نهادهای دیگر و تلاش آنها برای ایجاد تغییرات اجتماعی حاصل برنامهریزی و سیاستگذاری اجتماعی را برنمیتابد، در این وضع خاص، نهادی برآمده از بطن آن جامعه که به طور داوطلبانه شکل گرفته است و به طور مثال حاصل تعامل جوانان آن منطقه در حوزه آموزش مذهبی بوده است، تلاش میکند در زمینه ارائه آموزشهای بهداشتی نیز به این نهادهای فعال رسمی کمک رساند؛ با نگاه ساختاری وقتی این وضع را تحلیل کنیم، آنگاه ارتباطات منسجم میان اقوام و قبایل ساکن در آن منطقه کمک میکند که افرادی که هماکنون اعضای این جامعه هستند با بهرهگیری از همین ارتباطات منسجم، به آموزش بهداشت و تواناییهای پزشکی، و ارتقاء وضع بهداشت فردی بپردازند؛ آنگاه فعالیت نهاد رسمی در آن منطقه نیز تسهیل و تسریع شده ارائه خدمات به نحو مطلوبتری ممکن میگردد.
پس به طور خلاصه باید گفت که دانشمند اجتماعیِ دارای رویکرد ساختاری و نگاهی که میتواند کل یک مجموعه و ارتباطات اجزای آن را در کنار یکدیگر تحلیل کند، سوالاتی متفاوتتر و گهگاه بیرون از حوزه مطالعات معمول طرح میکند، که پاسخدهی به آنها و برنامهریزی اجتماعی و تدوین سیاستهای اجتماعی با توجه به این سوالات و پاسخهای آنها، ایجاد آگاهانه تغییرات اجتماعی را تسهیل و تسریع نموده و فرآیند پذیرش عمومی برنامهها و سیاستهای اجتماعی را نیز به نحوی چشمگیر تحت تاثیر قرار میدهد.
در مطلبی در آینده نزدیک به ریشههای رویکرد ساختاری در زبانشناسی اجتماعی و وامگیری از رویکردهای اجتماعی متفکران و جامعهشناسانی چون مارکس و ساختارگرایان جدید خواهیم پرداخت.
منبع: onlinesna.com