تحلیل شبکه اجتماعی
توجه به شبکهها بخشی از مطالعات وسیعتری است که در توصیف کامل و دقیق”سیستمهای پیچیده” انجام میشود (غضنفری و همکاران، ۱۳۸۷: ۳۳۲). نظریه پیچیدگی با توجه به تعریف هستیشناختی و معرفتشناختی خاصی که دارد، اصولا خبر از پارادایمی جدید در حوزهی اندیشهورزی انسانی میدهد. هر چند برخی مخالف چنین نگاهی هستند و آن را در تداوم پارادایمهای قدیم دانشورزی میدانند؛ برخی دیگر همچون سیلیرز پا را بسی فراتر گذاشته و آن را در زمرهی پارادایم پست مدرنیسم طبقهبندی میکنند.
نگاهی منطقی و عمیق به این نظریه و مدعاهای آن، امری بینابینی را تداعی میکند. یعنی در مدعای نقص مبانی هستیشناختی، معرفتشناختی و روششناختی پارادایم پوزیتیویستی به دانش، شباهتهایی به مدعاهای پست مدرنیسم دارد. اما در زوایای خاصی از بنیانهای پژوهشی به پارادایم پوزیتیویستی پایبند و نزدیک میباشد.
از نظر الیاس، افراد و گروهها به روش برنامهریزی شده با هم تعامل میکنند، اما نتایج این تعاملات در گستره جامعه غیر قابل پیشبینی خواهد بود و الگوهای بلند مدت در سطح جامعه بدون هیچ برنامهای ظهور پیدا میکنند (محمدی و دیگران، ۱۳۸۹: ۲۲۰).
چند ویژگی اساسی برای سیستمهای پیچیده بر شمرده میشود: پیشبینیناپذیری – حساسیت به شرایط اولیه – روابط غیر خطی.
اگر این سه ویژگی را به عنوان ویژگیهایی بنیانی در نظر بگیریم و شبکههای اجتماعی را نیز به عنوان موضوع پژوهشی مورد واکاوی قرار دهیم، میتوان این ویژگیها را نیز در شبکههای اجتماعی جست.
منظور از حساسیت به شرایط اولیه، اینست که تغییری کوچک در برخی متغیرها و عوامل میتواند تغییرات بسیار کلان در رفتار سیستم ایجاد نماید. مثلا در یک شبکهی اجتماعی اگر عضوی برای یکی از دوستانِ دوستان خود درخواست دوستی بفرستد که آن فرد درخواست شونده، در گروه خاصی عضویت دارد که با علایق این فرد همخوانی داشته باشد، احتمالا روند حضور در شبکه و فعالیتهای درخواست دهنده در مواجهه با چنین گروه و افرادی دچار تغییرات ماهوی شود. یعنی فرد گروهها و فعالیتهای قبلی خود را تا حدی به کناری نهاده و ممکن است روندی جدید در زندگی شبکهای را در پیش بگیرد.
منظور از پیشبینیناپذیری، به معنای عدم کنترل و پیشبینی رفتار عاملیتهای سیستم در طی زمان میباشد، که خود ناشی از مفهوم زایش (Emergent) میباشد. زایش بدین معناست که اجزای متفاوت و حتی در مقابل هم میتوانند به شکلی همافزا کلیتی جدید با هویتی متفاوت بیافرینند. بدون اینکه قبلا هیچ زمینهای از ارتباط بین آنها وجود داشته باشد. مانند افرادی که بدون برنامهریزیها و دعوتهای قبلی و صرفا بصورتی اتفاقی در حین اینترنتگردی به مباحث و گروههایی برخورد میکنند و با عضویت فعال در آن گروه و همکاری با انسانهایی که هرگز ندیده و هیچ زمینه و امکان آشنایی با انها را نداشتهاند، جریانهای اجتماعی خاصی را به راه میاندازند.
بر اساس ویژگیهای شماره ۱ و ۲، ویژگی سوم نیز هر چند در ظاهر وابسته و با اهمیت کمتر؛ ولی در واقعیت، به شکلی تاثیرگذار خودنمایی میکند. سادهترین مثال این ویژگی، نظریهی دنیای کوچک و شش درجهی جدایی میباشد. که افراد به شکلی حیرتانگیز و غیر قابل تصور به ارتباطاتی کلیدی در دنیای اجتماعی دسترسی مییابند.
بنابراین با این توضیح اجمالی میتوان چشم انداز روشن بررسی شبکه به مثابه سیستم پیچیده را درک کرد. امری که میتواند به ارتقای درک ماهیت شبکه منجر شود و هم اکنون نیز در خیلی از جاهای دنیا این نگرش مورد توجه قرار دارد.
.
در مطالبی که در آینده در بخش شبکههای اجتماعی و سیستمهای پیچیده منتشر میگردد، تلاش میشود در این خصوص مباحثاتی مفید و با رویکرد علمی طرح گردد.
به نام یزدان پاک