فلسفه ی علم بدون تاریخ علم خالی است، تاریخ علم بدون فلسفه علم کور است." (I. لاکاتوش، 1971، ص 91).

باید دید آیا تاریخ و فلسفه اندازه گیری علوم اجتماعی و رفتاری فعالیت های جداگانه ای هستند؟ تاریخ در مورد تغییر در طول زمان. است. وظیفه مورخ است که به یک داستان منسجم در مورد دنباله ای از رویدادها بپردازد.  یک دیدگاه دیگر این است که وظیفه مورخ بررسی و پیشنهاد چارچوب توضیحی برای این حوادث است.
فعالیت های اصلی فیلسوفان تحقیق در مورد چگونگی علم و افزایش دانش ما در چگونگی انجام آن است. در نتیجه، آنها معمولا دنباله ای از رویدادهای گذشته را  مانند فرآیندی در حال پیشرفت می دانند. بنابراین وظیفه ی آنها نه تنها ضبط وقایع بلکه توضیح پشرفت آنها است.

.
لادان و سایرین با جدایی تاریخ و فلسفه ی علم مخالف می باشند. شکاف بین برخورد با واقعیت ها به عنوان مولفه های تاریخی و ارزش ها به عنوان مولفه های فلسفه تصنعی است و نمی تواند نشان دهنده ی چگونگی مسیر پیشرفت واقعی علم باشد.
این موضوع در مورد تاریخ اندازه گیری به چه صورتی است؟ پر واضح است که تاریخ اندازه گیری باید در برگیرنده ی توضیحی از چگونگی انچه رخ داده است باشد. این مولفه تاریخی باید تا جایی که امکان دارد نسبت به هر مفهومی حساس باشد. بنابراین باید نسبت به رخداد های تاریخی نیز حساسیت خود را حفظ کند. اگر چه این موضوع واضح به نظر می رسد، بعضی از فیلسوفان علم مانند لاکاتوس به بازسازی تخیلی از وقایع تاریخی در جهان علم معتقد ند. من معتقدم که تاریخ اندازه گیری باید در برگیرنده ی چشم اندازی از آنچه آندازه گیری باید باشد، را در خود داشته باشد(به معنی ارزشیابی و ایجاد نظام ارزشی) اگر چه ممکن است در مورد مولفه های فلسفی آن بحث هایی پیش آید. به هر شکل فعالیت های علمی خالی از ارزش نیستند. خلاصه این که چه ما این مساله را روشن کنیم و چه نکنیم فلسفه ی اندازه گیری که زیر بنای نظریات اندازه گیری است وجود داشته و هرگز از میان نمی رود و نمی توان چشم را روی آن بست.
بنابراین بهتر است این موضوع را روشن کنیم که اعتقادات فلسفی در مورد اندازه گیری به انتخاب و تفسیر وقایع تاریخی تاثیر می گذارد. مجموعه ای از نظریات اندازه گیری و پایه های آّشکار آنها تاریخ اندازه گیری را شکل می دهند.  اندازه گیری راش و پایه های آن در فلسفه ی اندازه گیری خودش را به عنوان چهارچوبی امید بخش معرفی می کند و به این ترتیب مسیری را در تاریخ اندازه گیری ایجاد می کند. من تاریخ اندازه گیری روانشناسی را به عنوان تاریخ ایده ها و نظرات در مورد کمی سازی تفاوت های فردی در ویژگی ها و خصوصیات انسانی می بینم. سعی من بر این است که تاریخی از اندازه گیری  گسترش دهم که ترکیبی از توضیح نظریات اندازه گیری اصلی و ملاحظاتی در مورد آنچه اندازه گیری باید باشد را در بر گیرد و بی دلیل نیست که برسبوم استاد دانشگاه آمستردام هلند، اندازه گیری فرآیند های روانی را مشکل ترین علوم می داند. تاریخ و فلسفه اندازه گیری مستقل از یکدیگر نیستند. زمانی که ما در مورد گسترش نظریات اندازه گیری و عمل صحبت می کنیم لازم است پا را فراتر از نقل قولهای مربوط به واقعیت بگذاریم تا مفاهیم ارزشی و قاعده مند و قانون دار را با توجه به حوزه و محدوده ی مورد مطالعه بیان کنیم.