اینترنت به عنوان عامل برقراری عدالت در حوزه های آموزشی و پژوهشی

روزگاری نه چندان دور اساتید همیشه یک راز را با خود حمل می کردند این راز کتابی بود که یک جلد کاغذی دور آن کشیده شده بود تا عنوان آن مشخص نشود و یا دست نوشته هایی بود که در دفتری با استاد حمل می شد و کسی را یارای دست یابی به آن وجود نداشت.

امروزه خوشبختانه با وجود اینترنت و به همت دانشمندان وبزرگان غربی - که بی شک تمام حوزه های علمی را به آنها مدیونیم- بیشتر منابع را می توان از فضای سایبری به آسانی پیدا نمود و استفاده کرد و این یعنی پایان دوره ی انحصارطلبی دانش –و نه علم-. در این عدالت علمی فراگرفتن دانش جستجوی اینترنتی و یادگیری یک زبان بین المللی الزامی و از محدودیت ها محسوب می شود. بنابراین بسیاری از دانشجویان فعال و پرتلاش در دوره ی کنونی دانش فراگرفته شده ی بیشتر از اساتید دارند و از این رو اساتید مجبورند دانشجویان فعال را به طریق دیگر کنترل کنند تا حیثیت علمی آنها با مشکل مواجه نشود. به نظر من بهترین راه که کمترین اساتید از آن استفاده می کنند یادگیری مشارکتی است یعنی این واقعیت را بپذیرند که ایشان نیز باید تلمذ کرده و در کلاس درس دانشجویان خوش غیرتش بنشیند. متاسفانه فرهنگ شکل گرفته در ناهشیار جمعی ما به اساتید و دانشجویان می گوید استاد باید یاد دهد و شاگرد یادبگیرد و بنابراین استاد مجبور به استفاده از روش هایی مانند گرو کشی و ترساندن دانشجویان درمورد نمره و یا استفاده از روش های سفسطه ای در برخورد با مسایل علمی می شوند تا از روش های دیگری قدرت نمایی کنند. البته این مساله در مورد تمام اساتید صادق نیست. بنابراین دانشجویان و پژوهشگران لازم است نگاه خود را نسبت به اساتید و دانشجویان دیگر اصلاح نمایند چرا که فراگیری دانش می تواند از منبع سنتی خود که استاد بود به منابع دیگری مانند دوستشان یا همکلاسی کوشایشان تغیر یابد. این نگاه سبب اصلاح روشمند انتقال دانش و تثبیت جایگاه دانشجو و تلاش علمی بیشتر اساتید خواهد شد. 

البته یادآور می شوم اظهار فضل علمی تان را به بعد از شناخت طرفتان که می تواند استادتان و یا دانشجویان یا مدیران و ... باشد موکول فرمایید زیرا گاهی اوقات نتایج خوش آیندی نخواهد داشت.