در قرن اخير مدل هايي گسترش يافته اند كه رابطه ي احتمالي بين سازه هاي نظري و داده هاي تجربي را فرمولبندي مي كنند به اين صورت كه اين مدل ها ساختارهاي فرضي را متصور مي شوند و چگونگي جايگاه يك يك شي روي اين ساختار فرضي را از طريق ارتباط اين ساختار و جايگاه شي در مجموعه متغيرهايي كه به متغيرهاي مشاهده شده مشهورند مشخص و معلوم مي شود، به اين مدل ها مدل هاي متغير مكنون يا پنهان گفته مي شود.
بنابراين مانند توابع كه رابطه ي بين x و y را مشخص مي سازند مي تواند صورت هاي بسياري داشته باشند. مدلسازي متغير پنهان يك كار شاق آماري نيست بلكه قسمتي از روش پژوهش است كه در مجموعه اي از ايده ها نرم ها و تمرين هاي كم و بيش مربوط به هم وارد شده است. تئوري متغير مكنون بيانگر اين است كه مدلسازي متغير مكنون در مركزيت است و در عين حال تئوري حوزه ي وسيع تري را شامل مي شود و فراتر از فرمول هاي آماري صرف مربوط به متغير مكنون است.