محتوی اولیه و پیشنهادی به صورت مقدماتی برای ارزشیابی و اندازه گیری پیشرفت تحصیلی
به نام خداوند جان و خرد
ارزشيابي و اندازه گيري پيشرفت تحصيلي
سر فصل ها:
تعريف ارزشيابي، اندازهگيري و آزمون ارزشيابي تشخيصي، تكويني و پاياني ويژگيهاي عينيت، اعتبار، روايي و قدرت تميز در سوالات امتحاني
انواع امتحانات و مشخصات و كاربرد هر يك
مشخصات ظاهري و محتوايي سوالات امتحاني
استفاده از جدول دو بعدي در طرح سوالات امتحاني.
طرح 5 سوال تشريحي گسترده پاسخ و 10 سوال تشريحي محدود پاسخ با استفاده از جدول دو بعدي و رعايت مشخصات ظاهري و محتوايي سوالات امتحاني
تجزيه وتحليل مشخصات و استاندارد ها و نتيجه گيري
مراحل تحليل سوال ـ محاسبه ضريب دشواري سوال ـ تغيير ضريب دشواري ـ محاسبه ضريب تميز سوال ـ تفسير ضريب تميز ـ همبستگي ميان سوالهاي آزمون ـ رابطه بين ضريب دشواري و ضريب تميز ـ تجديد نظر و اصلاح آزمون ـ منحني ويژگي سوال و استفاده از آن براي تحليل سوال
تحليل سوالات طرح شده
تجزيه و تحليل و نتيجهگيري
فهرست منابع
1- سیف, علی اکبر(1386). اندازه گیری , سنجش و ارزشیابی پیشرفت تحصیلی. تهران: انتشارات دوران.
2- سیف, علی اکبر(1384). سنجش فرایند و فراورده یادگیری. تهران: انتشارات دوران.
3- شریفی, حسن پاشا(13779. اصول روان سنجی و روان آزمایی. تهران: انتشارات رشد.
4- هومن, حیدر علی(1368). اندازه گیری های روانی و تربیتی و فن تهیه تست. تهران:نشر میر شمس.
رئوس مطالب به تفكيك جلسات
الف- دوره 8 ساعتي:
جلسه اول:
- دسته بندي آزمون ها (اسلايدهاي 25-31)
- طراحي امتحان ( اسلايدهاي 42-46)
معرفي و بررسي انواع سوالات امتحاني (اسلايد 47- 97)
جلسه دوم:
معرفي و بررسي انواع سوالات امتحاني (اسلايد 47- 97)
تجزيه و تحليل نتايج آزمون( اسلايدهاي 106-113)
جلسه سوم:
- تجزيه و تحليل پرسش هاي آزمون(اسلايدهاي 114 -130)
جلسه چهارم:
- تجزيه و تحليل پرسش هاي آزمون(اسلايدهاي 114 -130)
رئوس مطالب به تفكيك جلسات
تعريف اصطلاحات
تعريف اندازه گيري: (Measurement)
تعريف آزمون: (Test)
تعريف آزمودن: (Testing)
تعريف سنجش: ((Assessment
تعريف ارزشيابي: (Evaluation)
تعريف اندازه گيري
اندازه گيري فرايندي است كه طي آن ويژگي ها و صفات اشيا و افراد بر طبق قواعدي معين به صورت عدد يا رقم گزارش مي شود.
نكات مهم در تعريف اندازه گيري
1- اندازه گيري مي تواند به شكل هاي مختلفي صورت گيرد: از كاربست ابزارهاي پيشرفته و پيچيده الكترونيك تا امتحانات كاغذ و مدادي، مقياسهاي درجه بندي و فهرست هاي وارسي.
2- ويژگي يا صفتي كه اندازه گيري مي شود به صورت عدد و رقم گزارش مي شود. مثال: به جاي اين كه بگوييم پروين از زهرا باهوش تر است، مي گوييم هوشبهر پروين 125 و هوشبهر زهرا 109 است.
3- اندازه گيري فرايند يا شيوه اي نظام دار است زيرا در برگيرنده كاربرد قواعدي معين است(مثال). فايده كاربرد معين اين است كه كمك مي كند تا افراد مختلفي كه مي خواهند وسيله اندازه گيري را مورد استفاده قرار دهند آن را يكسان به كار مي بندند.
تعريف آزمون
اندازه گيري يك فرايند است و اين فرايند نياز به وسيله اي دارد كه آن را وسيله اندازه گيري مي ناميم.
براي اندازه گيري ويژگي هاي فيزيكي( مانند طول، وزن، يا قد و وزن افراد) و رفتارهاي آشكار(مانندتعداد لغات به درستي ترجمه شده) از وسايل اندازه گيري مستقيم استفاده مي كنيم.
بر خلاف ويژگي هاي فيزيكي و رفتارهاي آشكار، ويژگي ها يا صفات رواني(مانند هوش، خلاقيت، انگيزش، نگرش و...) را به صورت غير مستقيم اندازه گيري مي كنيم؛ زيرا هيچ كس به طور مستقيم به آن ها دست رسي ندارد.
معمول ترين وسيله اندازه گيري ويژگي ها يا صفات رواني، آزمون است.
نكات مهم در تعريف آزمون
اندازه گيري ويژگي هاي رواني از طريق اندازه گيري رفتارهايي انجام مي شود كه گمان مي رود معرف آن ويژگي ها هستند.
از آن جا كه رفتارهاي معرف ويژگي هاي رواني متنوع اند، نمي توانيم همه آن ها را اندازه گيري كنيم.
پس بنا به تعريف آزمون وسيله اي است عيني و استاندارد شده كه به صورت نظام دار براي اندازه گيري نمونه اي از رفتار به كار مي رود.
تعريف آزمودن
بنا به تعريف:
وقتي كه براي اندازه گيري يكي از ويژگي هاي رواني يا تربيتي يك فرد يا گروهي از افراد از آزمون استفاده مي شود، به اين فعاليت آزمودن مي گويند.
اما هر نوع اندازه گيري الزاما آزمودن نيست؛ ممكن است اندازه گيري با استفاده از وسيله ديگري به جز آزمون انجام شود. بدين ترتيب اندازه گيري از آزمودن مفهوم وسيع تري دارد.
تعريف سنجش
سنجش فرايندي است كه براي جمع آوري اطلاعات مورد نياز تصميم گيري در باره دانش آموزان، برنامه هاي درسي و سياست هاي آموزشي مورد استفاده قرار مي گيرد(نيتكو، 2002).
بدين ترتيب سنجش، مفهوم گسترده تري نسبت به اندازه گيري و ازمودن دارد. اندازه گيري و آزمودن عموما با كميت سر و كار دارند اما سنجش الزاما به كميت منحصر نمي شود.يعني نتيجه سنجش مي تواند به صورت غير كمي(توصيفي) گزارش شود. براي مثال، مي توانيم رفتار يك دانش آموز را با عنوان هاي پرخاشگر، سازگار و.. توصيف كنيم كه جنبه كيفي دارند.
تعريف سنجش
در سنجش از وسايل و فنون مختلفي براي جمع آوري اطلاعات به كار مي روند. از جمله: آزمون، پرسش نامه، مقياس درجه بندي، فهرست وارسي، كار آزمايشگاهي، پروژه تحقيقي، امتحان شفاهي، تكليف درسي، مصاحبه، و مشاهده عملكرد و رفتار دانش آموزان در موقعيت هاي مختلف.
سنجش تنها به جمع آوري داده ها يا اطلاعات خلاصه نمي شود بلكه به جمع آوري داده ها همراه با قصد يا منظور گفته مي شود(سالويا و يسل دايك، 1991).
به عقيده متخصصان فوق، سنجش در آموزش و پرورش به دو منظور انجام مي شود: 1) تعيين وتشخيص مشكلات دانش آموزان و 2) تصميم گيري در باره آنان
تعريف ارزشيابي
ارزشيابي فرايندي است كه طي آن در باره موضوع مورد ارزشيابي اطلاعاتي جمع آوري، تحليل و تفسير مي شوند و در باره آن نوعي داوري ارزشي(تعيين ارزش) به عمل مي آيد.
بدين ترتيب در سنجش صرفا به جمع آوري اطلاعاتي در باره يك يا چند ويژگي اكتفا مي شود اما در ارزشيابي به داوري يا قضاوت در باره ارزش آن ويژگي ها يا داوري در باره مقدار آن منجر مي شود.
به سخن كوتاه، ارزشيابي يعني داوري در باره كيفيت يا ارزش اطلاعات به دست آمده از سنجش هاي مختلف.
چند مفهوم سازي از ارزشيابي
ارزشيابي پيشرفت تحصيلي
فرايند تعيين كيفيت دانش، مهارت ها و توانايي هايي كه دانش آموزان پس از يك دوره آموزشي معيني كسب مي كنند
ارزشيابي آموزشي
ارزشيابي آموزشي ، علاوه بر پيشرفت تحصيلي دانش آموزان با موضوع هاي ديگري مانن عملكرد معلمان و مديران، روش هاي اموزشي، برنامه هاي درسي، دوره هاي آموزشي، مواد آموزشي، پروژه ها و گروه ها و سازمان هاي آموزشي سر و كار دارد.
ارزشيابي آموزشي و پژوهش ارزشيابي
1- هر دو فعاليتي علمي محسوب مي شوند و در هر دو اطلاعاتي جمع آوري مي شوند.
2- هدف از ارزشيابي به طور عمده تصميم گيري است(هدايت اعمال ديگران) اما هدف پژوهش استنتاج است(درك پديده ها ).
3- در پژوهش ارزشيابي، تعميم پذيري نتايج پژوهش از اهميت بسياري برخوردار است. در مقابل، ارزشيابي آموزشي بر يك پديده آموزشي ويژه متمركز است و تعميم پذيري در آن نقشي ندارد.
4- ارزشيابي آموزشي به تعيين قدر و ارزش پديده مورد ارزشيابي مي پردازد. و به افراد مسوول كمك مي كنند تا تصميم هاي درستي در باره آن پديده بگيرند. در مقابل، پژوهشگران به دنبال حقايق علمي هستند و هيچ گونه قدر و ارزش مثبت يا منفي براي حقايق به دست آورده خود قئل نيستند.
مقياس هاي اندازه گيري
مقياس اسمي: (Nominal)
مقياس ترتيبي: (Ordinal)
مقياس فاصله اي: (Interval)
مقياس نسبتي: (Ratio)
مقياس اسمي
- بيانگر پايين ترين سطح يا ساده ترين نوع اندازه گيري است
- اين مقياس به دو صورت مورد استفاده قرار مي گيرد: براي اسم گذاري و براي طبقه بندي
1- اسم گذاري: در اين مقياس از ارقام و اعداد براي اسم گذاري يا نام گذاري و تشخيص اشيا و افراد استفاده مي شود. اين اعداد هيچ گونه مفهوم و معناي رياضي ندارند.مثال: شماره هاي روي پيراهن بازيكنان، شماره خيابان هاي شهر
2- طبقه بندي: در مقياس اسمي، علاوه بر نام گذاري، از اعداد و ارقام براي طبقه بندي اشيا و افراد نيز استفاده مي شود. در اين جا نيز اعداد مفهوم و معناي رياضي ندارند و تنها براي مشخص كردن طبقه هاي مختلف به كار مي روند. مثال: طبقه بندي افراد به دو طبقه مرد و زن.
عمليات مجاز آماري: شمارش فراواني موردهاي هر طبقه، تعيين نما،
عمليات مجاز رياضي: انجام هيچ كدام از چهار عمل اصلي جمع، تفريق، ضرب و تقسم ميسر نيست.
مقياس ترتيبي
- اين مقياس مجموعه اي از رتبه ها است؛ به طوري كه:
1- دسته اي از افراد يا اشيا، با توجه به يك صفت، از بزرگ به كوچك(يا بالعكس) مرتب مي شوند.
2- معلوم نيست كه هر يك از افراد يا اشيا به مفهوم مطلق، چقدر از آن صفت را دارد
3- مشخص نيست كه اين اشيا(يا افراد) از لحاظ صفت مورد اندازه گيري، چه مقدار از يكديگرفاصله دارند(نانالي، 1978). مثال:...
عمليات مجاز آماري: شمارش فراواني ها، تعيين نما، محاسبه ميانه، محاسبه درصدها، و محاسبه ضريب همبستگي رتبه اي اسپيرمن.
عمليات مجاز رياضي: انجام هيچ كدام از چهار عمل اصلي جمع، تفريق، ضرب و تقسيم ميسر نيست.
مقياس فاصله اي
مقياسي است كه در آن:
1- رتبه اشيا(يا افراد) با توجه به يك صفت مشخص است.
2- معلوم است كه اشيا يا (افراد)، از لحاظ صفت مورد اندازه گيري چه مقدار از يكديگر فاصله دارند.
3- اما هيچ اطلاعي راجع به مقدار مطلق صفت مورد نظر براي هيچ يك از اشيا(يا افراد) در دست نيست(نانالي، 1978). مثال:...
عمليات مجاز آماري: محاسبه نما، ميانه، ميانگين، انحراف معيار، ضريب همبستگي رتبه اي اسپيرمن، ضريب همبستگي گشتاوري پيرسون.
عمليات مجاز رياضي: جمع و تفريق مجاز است؛ ضرب و تقسيم مجاز نيست.
مقياس نسبتي
مقياسي است كه در آن:
1- رتبه اشخاص، با توجه به يك صفت معلوم است.
2- فاصله بين اشخاص معلوم است.
3- علاوه بر اين ها، فاصله حداقل يكي از اشخاص از يك صفر منطقي نيز معلوم است (نانالي، 1978).
- اندازه گيري طول، حجم، و ساير صفات فيزيكي اشيا با مقياس نسبتي عملي است، اما اندازه گيري متغيرهاي رواني و پرورشي با اين مقياس به ندرت ميسر است.
عمليات مجاز آماري و رياضي: همه عمليات آماري و رياضي مجاز است.
خلاصه ويژگي هاي مهم مقياس هاي چهارگانه اندازه گيري
نمونه سوال از مقياس هاي اندازه گيري
براي روشن شدن تمايز بين مقياس هاي مختلف اندازه گيري، فرض كنيد مي خواهيم نظر بينندگان تلويزيون را در باره سريال ها بپرسيم.
هر كدام از سوال هاي زير بيانگر مقياس اندازه گيري معيني هستند.
اسمي:
كدام يك از سريال هاي تلويزيوني را تماشا مي كنيد؟(نام سريال ها)
ترتيبي:
سريال هاي تلويزيوني تا چه حد منعكس كننده واقعيت هاي زندگي هستند؟
خيلي زياد زياد متوسط كم خيلي كم
فاصله اي:
هوشبهر(IQ) قهرمان سريال مورد علاقه خود را حدس بزنيد.(هوشبهر)
نسبتي:
هفته اي چند ساعت سريال تلويزيوني تماشا مي كني؟(تعداد)
دسته بندي آزمون هاي مورد استفاده در روان شناسي و آموزش و پرورش
1- آزمون هاي توانايي(شناختي، حركتي)
آزمون هاي توانايي حداكثر عملكرد آزمون شونده را اندازه گيري مي كنند و نشان مي دهند كه آزمون شونده در بهترين شرايط قادر به انجام چه كاري است. آزمون هاي توانايي به طور عمده براي مقاصد پيش بيني موفقيت هاي تحصيلي و شغلي به كار مي روند.
2- آزمون هاي عاطفي
آزمون هاي عاطفي، وضع موجود آزمون شونده را از نظر ويژگي هاي عاطفي و شخصيتي اندازه گيري مي كنند و براي مقاصد مشاوره به كار مي روند.
انواع آزمون هاي توانايي
1- آزمون هاي توانايي(توانايي شناختي، توانايي حركتي)
- پيشرفت: آزمون رياضي،آزمون فيزيك، و....
- استعداد:
آزمون هاي استعداد ناظر به آينده اند و براي پيش بيني موفقيت هاي آينده افراد به كار مي روند، در حالي كه ازمون هاي پيشرفت تحصيلي ناظر به گذشته اند و براي تعيين مقدار آموخته ها يا توانايي هاي موجود آزمون شوندگان به كار مي روند.
- استعداد كلي (هوش)
_ استعداد هاي ويژه:
-آزمون استعداد موسيقي
- آزمون استعداد رياضي
- آزمون استعداد فني
- و ....
انواع آزمون هاي عاطفي
2- آزمون هاي عاطفي:
- شخصيت : (اندازه گيري متغيرهاي انگيزش، مزاج، سازگاري، منش و...)
-پرسش نامه هاي گزارش شخصي
- پرسش نامه هاي جامعه سنجي
- فنون مشاهده اي
- فنون فرافكن
- علاقه
- نگرش
- و ...
ساير تقسيم بندي ها ي آزمون ها
1-- آزمون هاي ميزان شده در برابر آزمون هاي معلم ساخته
2- آزمون هاي گروهي در برابر آزمون هاي فردي
3- آزمون هاي سرعت در برابر آزمون هاي قدرت
4- آزمون هاي عملي در برابر آزمون هاي كاغذ- مدادي
5- آزمون هاي عيني در برابر آزمون هاي ذهني
6- آزمون هاي ملاك مرجع در برابر آزمون هاي گروه مرجع
7- آزمون هاي وابسته به فرهنگ در برابر آزمون هاي نابسته به فرهنگ
8- آزمون هاي كلامي در برابر آزمون هاي غير كلامي
انواع ارزشيابي پيشرفت تحصيلي
الف: از نظر هدف:
1- ارزشيابي آغازين ( ورودي، پيش آزمون): پيش از انجام فعاليت هاي آموزشي به اجرا در مي آيد و به دو منظور انجام مي شود.
2- ارزشيابي تكويني: در ضمن آموزش و همراه با فعاليت هاي يادگيري دانش آموزان انجام مي شود و به منظور آگاهي از ميزان تحقق يا عدم تحقق هدف هاي آ، رفع نواقص آموزشي و كسب اطلاع از مشكلات روش هاي آموزشي انجام مي شود.
3- ارزشيابي تشخيصي: اين نوع سنجش با هدف تشخيص دقيق مشكلات يادگيري دانش آموزان به كار مي رود
4- ارزشيابي تراكمي: به منظور ارزشيابي از تمامي آموخته هاي دانش آموزان و دانش جويان كه در طول يك ترم يا يك دوره آموزشي آموخته اند استفاده مي شود و هدف آن نمره دادن به آنان و قضاوت در باره اثر بخشي كار معلم و برنامه درسي يا مقايسه برنامه هاي مختلف درسي با يكديگر به كار مي رود.
5- ارزشيابي تحقيقي
ب: از نظر ماهيت موضوع:
1- كتبي
2- شفاهي
3- عملي
نتايج احتمالي زيا ن بخش استفاده از آزمون ها
نتايج آزمون ها ممكن است:
1- برچسب هاي هميشگي در مورد سطح توانايي افراد به جا بگذارد و از اين راه موقيت هاي اجتماعي افراد را در دوره هاي بعدي رشد از پيش تعيين كند.
2- به مفهوم بسيار محدودي از توانايي ها منجر شود و فرد را در جهت نيل به هدف هاي محدود يا يك هدف منحصر به فرد تشويق كند و در نتيجه شكوفايي ساير استعدادها را كه مي تواند در خدمت جامعه باشد، محدود كند.
3- ضمن غني كردن تجارب تهيه و اجرا كنندگان آزمون ها، آن ها را در موقعيتي قرار دهد كه نظام آموزش و پرورش جامعه را زير كنترل خود در آورند و تعيين سرنوشت افراد جامعه را به دست گيرند.
4- روش هاي غير انساني، انعطاف ناپذير و ماشيني را در ارزشيابي و تصميم گيري تشويق كند و در نتيجه آزادي هاي اساسي انسان را محدود سازد و يا به كلي از بين ببرد.
5- رقابت و موفقيت فردي در برابر همكاري هاي اجتماعي را بي جهت مورد تاكيد قرار دهد.
6- به جاي پرورش خلاقيت افراد، آنان را وادار سازد كه تعبدا خود را با امكانات و شرايط موجود آموزشي تطبيق دهند.
7- علاوه بر موارد فوق كاربرد آزمون ها ممكن است مسايلي از قبيل: سوگيري هاي فرهنگي، مداخله در امور شخصي و محرمانه افراد، پاداش دادن به برخي مهارت ها ي آزمون شوندگان و تنبيه كردن آنان براي فقدان بعضي مهارت هاي ديگر را موجب شود.
پايايي
روايي
هنجار
نيمرخ هاي رواني و تحليل نيمرخ
مقياس سازي
مقياس هاي درجه بندي
ارزشيابي پيشرفت تحصيلي
الف – تعريف ارزشيابي پيشرفت تحصيلي
ارزشيابي پيشرفت تحصيلي را مي توانيم به صورت زير تعريف كنيم:
”سنجش عملكرد يادگيرندگان و مقايسه نتايج حاصل با هدف هاي آموزشي از پيش تعيين شده، به منظور تصميم گيري در اين باره كه آيا فعاليت هاي آموزشي معلم و كوشش هاي يادگيري دانش آموزان يا دانشجويان به نتايج مطلوب انجاميده اند و به چه ميزاني.
ب- مراحل ارزشيابي پيشرفت تحصيلي
1- تهيه طرح ارزشيابي
- تهيه هدف هاي آموزشي(رفتاري)
- تهيه جدول مشخصات آزمون
- توزيع سوال ها به بخش هاي مختلف محتوا
2- نگارش سوال هاي آزمون
3- اجراي آزمون
4- تصحيح و نمره گذاراري پاسخ نامه ها
5-تجزيه و تحليل نتايج آزمون
6- تجزيه و تحليل پرسش هاي آزمون
هدف هاي آموزشي(يادگيري)
هدف هاي آموزشي يا هدف هاي يادگيري يك درس يا يك بحث، منظور و مقصودي است كه معلم از آموزش خود و يادگيرنده از يادگيري دارند.
يك هدف كامل رفتاري داراي 4 جزء است: مخاطب، رفتار، شرايط، درجه
مثال: دانش آموز بتواند با در دست داشتن نقشه، 95 درصد، نقاط حادثه خيز راه هاي كشور را معرفي كند.
طبقه بندي هدف هاي آموزشي
هدف هاي آموزشي ابتدا به سه طبقه كلي با نام هاي حوزه شناختي، حوزه عاطفي و حوزه رواني- حركتي تقسيم مي شوند. هر حوزه نيز داراي طبقه بندي هاي مخصوص به خود است.
1- هدف هاي حوزه شناختي به جريان هايي كه با فعاليت هاي ذهني و فكري آدمي سر و كار دارند مربوط مي شود.(مهم ترين حوزه يادگيري است.چرا؟)
2- حوزه عاطفي شامل هدف هايي است كه تغييرات حاصل در علاقه ها، نگرش ها، و ارزش ها و نيز رشد ارج شناسي و سازگاري را نشان مي دهد.
3- حوزه رواني- حركتي به زمينه مهارت هاي حركتي يا حركات بدني مربوط است؛ يعني هر فعاليتي كه علاوه بر جنبه رواني داراي جنبه جسماني نيز باشد.
سنجش هدف هاي حوزه عاطفي و حوزه رواني- حركتي با وسايلي غير از آزمون هاي مورد استفاده در حوزه شناختي امكان پذير است.
حوزه شناختي
بلوم و همكاران، هدف هاي حوزه شناختي را در 6 طبقه كلي طبقه بندي كرده اند. اين 6 طبقه به طور سلسله مراتبي از عيني و ساده به انتزاعي و پيچيده مرتب شده اند.
1- دانش(knowledge): شامل يادآوري(بازخواني،و بازشناسي) امور است.
مثال:يادگيرنده بتواند متغير مستقل و وابسته را تعريف كند.
2- فهميدن(Comprehension): توانايي درك منظور يا مقصود يك مطلب است.
مثال:يادگيرنده بتواند يك صفحه متن انگليسي را ترجمه كند.
3- كاربستن(application):توانايي استفاده از امور انتزاعي، قواعد و قوانين، اصول، انديشه ها و روش ها در موقعيت هاي عيني و عملي.
مثال: يادگيرنده بتواند اصول تقويت را در آموزش به كار بندد.
4- تحليل(analysis): توانايي شكستن يك مطلب يا موضوع به اجزا يا عناصر تشكيل دهنده آن.
مثال: يادگيرنده بتواند در يك مقاله، عقايد را از واقعيت ها متمايز سازد.
5- تركيبsynthesis)): توانايي پهلوي هم گذاشتن عناصر و اجزا براي ايجاد يك الگو يا ساختاري نو.
مثال: يادگيرنده بتواندخاطرات تابستاني خود را به صورت يك داستان بنويسد.
6- ارزشيابي(evaluation): توانايي قضاوت يا داوري كمي و كمي در باره امور، با توجه به ملاك هاي معين.
مثال: يادگيرنده بتواند يك مقاله انتقادي در باره استفاده از تنبيه بدني در مدارس بنويسد.
اين طبقه بندي اخيرا تجديد نظر شده است.
تجديد نظر در حوزه شناختي
اخيرا چند نفر از صاحب نظران آموزشي( آندرسون، كراتول و همكاران، 2001) در طبقه بندي حوزه شناختي معروف به طبقه بندي بلوم تجديد نظر كرده اند.
در طبقه بندي تازه حوزه شناختي، يك بعد دانش و يك بعد فرايند شناختي وجود دارد. بعد دانش شامل دانش امور واقعي، دانش مفهومي، دانش روندي، و دانش فراشناختي است. بعد فرايند شناختي در بر گيرنده به ياد آوردن، فهميدن، به كار بستن، تحليل كردن، ارزشيابي كردن، و آفريدن است.
طبقه هاي هر دو بعد اين طبقه بندي به صورت سلسله مراتبي، يعني از عيني به انتزاعي و از ساده به پيچيده، تنظيم يافته اند.
خلاصه طبقه بندي تازه حوزه شناختي
نمونه هدف هاي رفتاري با توجه به طبقه بندي دو بعدي
حوزه عاطفي
كراتول، بلوم و ماسيا(1964) هدف هاي حوزه عاطفي را طبقه بندي كرده اند. اين طبقه بندي راه هايي را توصيف مي كند كه در آن ها يادگيرندگان از ارزش ها و نگرش هايي كه رفتار آدمي را هدايت مي كنند، آگاه مي شوند و آن ها را مي پذيرند. اين طبقه بندي شامل پنج طبقه اصلي است.
طبقه بندي حوزه عاطفي
1- دريافت كردن(توجه كردن) (attending):حساسيت نسبت به وجود بعضي پديده ها و محرك هاي محيطي و ميل به دريافت كردن آن ها يا توجه كردن به آن ها.
مثال: يادگيرنده مايل است به اتفاقاتي كه در كلاس درس مي افتند، توجه نمايد.
2- پاسخ دادن(responding):توجه فعالانه به پديده ها و انجام كارهايي در باره آن ها، يا فعاليت حاكي از پذيرش يك عقيده يا خط مشي.
مثال: يادگيرنده به طور داوطلبانه كتاب ها و مجله هاي خاص كودكان را مطالعه مي كند.
3- ارزش گذاردن(valuing): احساس يا باور پايدار حاكي از ارزشمند بودن يك چيز، يك انديشه، يك شخص، يا يك گروه، يا ابراز عقيده يا نگرش در باره ارزش يك چيز.
مثال: يادگيرنده در بحث گروهي از عقايد يكي از دوستان خود كه به آن باور دارد، دفاع مي كند.
4- سازمان دادن به ارزش ها(organization of values): دسته بندي و نظام دار كردن ارزش ها به گونه اي كه بعضي از آن ها مهم تر از بعضي ديگر جلوه كنند.
مثال: يادگيرنده نوعي تعادل بين رشد اقتصادي و حفظ منابع طبيعي را تشخيص مي دهد.
5- شخصيت پذيرفتن(charactrization): تبديل نظام ارزشي به صورت يك سبك زندگي يا ديدگاه فلسفي(نوعي فلسفه پايدار براي زندگي).
مثال: يادگيرنده در موقعيتهاي متناسب با نظام ارزشي خودش رفتار مي كند.
حوزه رواني- حركتي
بر خلاف طبقه بندي حوزه شناختي(بلوم و همكاران) و حوزه عاطفي(كراتول و همكاران) براي يادگيري در حوزه رواني- حركتي، طبقه بندي هاي متعددي به عمل آمده است.
مانند دو حوزه ديگر، طبقه هاي رواني- حركتي نيز به صورت سلسله مراتبي، يعني از ساده به پيچيده، مرتب شده اند.
ما از خلاصه طبقه بندي سيمپسون(1972) استفاده مي كنيم. طبقه بندي سيمپسون از حوزه رواني- حركتي، شامل 7 طبقه اصلي و تعدادي خرده طبقه است.
طبقه بندي حوزه رواني- حركتي
1- ادراك(حسي)(perception): استفاده از حواس براي هدايت كنش هاي حركتي.
مثال: يادگيرنده با چشيدن غذا(استفاده از حس چشايي) مزه آن را تشخيص مي دهد.
2- آمادگي يا آمايه(set): آماده بودن براي انجام يك عمل يا يك رشته اعمال معين.
مثال: يادگيرنده آماده است به توپي كه به سوي او پرتاب مي شود، ضربه مي زند.
3- پاسخ هدايت شده(guided response):عمل كردن به كمك هدايت يك الگو، يا اعمالي كه در مراحل اوليه يادگيري انجام مي شوند.
مثال: يادگيرنده، راكت تنيس را مطابق مربي حركت مي دهد.
4- مكانيسم(mechanism) يا عادت: انجام اعمالي كه نسبتا مشخص و عادتي و خودكار هستند.
مثال: يادگيرنده بتواند در 70 درصد موارد توپ را در منطقه سِرو بگيرد.
5- پاسخ پيچيده آشكار(complex covert response): انجام رشته اعمالي كه تا حدودي به صورت خودكار يا عادتي در آمده اند يا تركيب تعدادي از عادت ها.
مثال: يادگيرنده بتواند طول يك استخر را شنا كند.
6- انطباق(adaptation): استفاده از مهارت هاي آموخته شده براي انجام تكاليف تازه اما مربوط به تكاليف گذشته.
مثال: يادگيرنده نوشته هاي داراي درجه دشواري متفاوت را با سرعت هاي متفاوت تايپ كند..
7- ابتكار(origination): خلق الگوهاي تازه حركتي براي حل مسايل غير معمول يا براي برخورد با موقعيت هاي جديد.
مثال: يادگيرنده بتواند يك قطعه آهنگ موسيقي را بسازد و آن را اجرا كند.
طراحي امتحان
تهيه جدول مشخصات
منظور از تهيه جدول مشخصات(طرح سنجش)، تدارك يك جدول دو بعدي است. در يكي از دو بعد آن كه معمولا بعد افقي جدول مشخصات است و بعد محتوا نام دارد، عنوان هاي موضوع هاي درس مورد نظر و در بعد ديگر كه معمولا بعد عمودي جدول و بعد هدف ناميده مي شود، هدف هاي آموزشي يا هدف هاي يادگيري نوشته مي شوند. در درون خانه هاي جدول مشخصات، نيز تعداد سوال هايي كه براي سنجش محتوا و هدف هاي هر بخش به كار خواهند رفت پيش بيني مي شود.
نقش عمده جدول مشخصات آزمون، به ويژه آزمون هايي كه تعداد زيادي سوال دارند، اين است كه به معلم كمك مي كند تا نمونه معرفي از تمامي محتوا و كليه هدف هايي كه قرار است سنجش شوند در آزمون بگنجد.
تعداد سوال هاي تخصيص داده شده به بخش ها و هدف هاي مختلف به اميت موضوع و هدف هاي مربوط به آن و مقدار زماني بستگي دارد كه صرف آموزش آن ها شده است.
نمونه اي از جدول مشخصات آزمون
چگونگي توزيع سوال ها به بخش هاي مختلف
بعد از تكميل بعد محتوا و بعد هدف جدول مشخصات، آزمون ساز بايد تعيين كند كه سوال هاي آزمون خود را به چه صورتي در ميان هدف ها و عنوان هاي درس توزيع نمايد. تعدا سوالات به صورت تعداد واقعي يا درصد سوالات در خانه هاي جدول مشخصات وارد مي شوند.
تعيين درصد سوال هايي كه به هر بخش تعلق مي گيرند بر اساس پاسخ به چند سوال تعيين مي شوند:
1- كدام بخش از محتوا يا هدف ها داراي حجم بيشتري بوده و زمان بيشتري صرف آموزش آن ها شده است.
2- كدام هدف ها از لحاظ نگهداري در حافظه و كاربرد در آينده ارزش بيشتري دارند.
3- كدام قسمت ها اهميت بيشتري دارند.
چگونگي توزيع سوال ها به بخش هاي مختلف(ادامه)
چنان چه بخش هاي مختلف محتوا از اهميت يكساني برخوردار باشند، و در توزيع سوال ها در ميان بخش هاي مختلف تنها بخواهيم مقدار ساعت هاي تدريس را براي هر بخش منظور كنيم، مي توانيم از فرمول زير استفاده كنيم.
چگونگي توزيع سوال ها به بخش هاي مختلف(مثال)
در جدول زير، كتاب علوم پنجم دبستان به 9 بخش تقسم شده است. تعدا ساعت هايي كه به تدريس هر بخش اختصاص داده شده است نيز آمده است. اگر بخواهيم يك ازمون 64 سوالي براي اين كتاب تهيه كنيم به صورت زير عمل مي كنيم.
انواع آزمون هاي پيشرفت تحصيلي
انواع ازمون هاي پيشرفت تحصيلي كتبي
- باز پاسخ(پاسخ نگار): -تشريحي: -گسترده پاسخ
- محدود پاسخ
-كوتاه پاسخ
- بسته پاسخ(پاسخ گزين):
- صحيح- غلط
- جور كردني
- چند گزينه اي
انتخاب هدف هاي مناسب براي گنجاندن در آزمون
آزمون هاي پيشرفت تحصيلي متداول كه به آزمون هاي كتبي معروفند، به طور عمده با حوزه شناختي سر و كار دارند.
هدف هاي آموزشي و بازده هاي يادگيري متعلق به حوزه هاي غير شناختي، از جمله نگرش ها، علاقه ها، و ارج نهادن ها( حوزه عاطفي) و مهارت هاي مختلف مثلا انجام آزمايش در آزمايشگاه، كار در كارگاه، فعاليت هاي ورزشي، و ايجاد ارتباط كلامي و غير كلامي( حوزه رواني- حركتي) به كمك وسايل ديگر سنجش از جمله مشاهده، مقياس درجه بندي، فهرست وارسي، واقعه نگاري، تبن حضور و غياب، گزارش هاي كار عملي و مانند اين ها سنجش مي شوند.
سنجش يادگيري به كمك سوال هاي تشريحي
آزمون هاي تشريحي را با توجه به آزادي عمل آزمون شونده در پاسخ دادن به سوال هاي ازمون، به دو دسته گسترده پاسخ و محدود پاسخ تقسيم مي كنند.
1- در آزمون هاي تشريحي گسترده پاسخ هيچ گونه محدوديتي( از لحاظ مقدار و زمان پاسخ) براي ازمون شونده منظور نمي شود و او عملا آزاد است تا هر طور كه مايل است پاسخ خود را بپروراند و سازمان دهد.
مثال: تاثير قانون مندل را بر تحول زيست شناسي به عنوان يك علم شرح دهيد.
2- در آزمون هاي تشريحي محدود پاسخ، آزمون شونده در دادن پاسخ به سوال ها (از لحاظ مقدار و زمان) آزادي كامل ندارد، بلكه صورت سوال او را ملزم مي كند تا پاسخ خود را در چهارچوب شرايطي خاص محدود كند.
مثال: اهميت فشار سنج به عنوان ابزار پيش بيني وضع هوا را در يك پاراگراف بنويسيد.
محدود كردن پاسخ آزمون شوندگان در آزمون هاي تشريحي محدود پاسخ، تصحيح پاسخ هاي آن ها را هماهنگ تر و اسان تر مي كند اما اين محدوديت باعث مي شود كه آزمون شونده نتواند توانايي خود را در تركيب كردن انديشه ها و بيان آن ها به صورتي منسجم و منطقي ابراز كند. بنا بر اين اين گونه سوال ها براي سنجش سطوح بالاي يادگيري مانند تركيب و ارزسيابي مناسب نيستند.
سوال هاي تشريحي(محاسن و معايب)
1- تهيه آزمون هاي تشريحي از تهيه آزمون هاي عيني آسان تر است
2- تنها وسيله موجود سنجش توانايي آزمون شونده براي پروراندن پاسخ سوال ها و بيان آن ها است.
3- توانايي پاسخ دادن به سوال ها را مي سنجند و نه توانايي انتخاب پاسخ ها را.
4- موقعيت هاي واقعي تري را به از آزمون شونده عرضه مي كنند.
5- بر روش مطالعه يادگيرندگان تاثير مثبت به جاي مي گذارند.
6- نمونه كوچكي از محتواي درس و هدف هاي آموزشي را اندازه مي گيرند.
7- تصحيح آن ها نمي تواند با دقت و عيني انجام شود.
8- تصحيح آن ها وقت گير و خسته كننده است.
سوال هاي تشريحي(قواعد تهيه)
1- سوال ها به طور مستقيم به هدف هاي آموزشي مربوط شوند.
2- براي اندازه گيري هدف هايي استفاده شوند كه با ساير سوال ها اندازه گيري نمي شوند.
3- صورت سوال واضح باشد كلي گويي و ابهام نداشته باشد.
4- تا حد امكان از سوال هاي تازه و موقعيت هاي جديد استفاده شود.
5- به جاي بيان صرف عقايد، از مستندات موضوعات و عقايد بحث انگيز سوال شود.
6- به ازمون شوندگان حق انتخاب چند سوال از ميان تعدادي سوال را ندهيد.
7- زمان كافي در نظر گرفته شود. زمان هر سوال نيز جداگانه مشخص شود.
8- با افزايش تعداد سوال ها، از مشكل ضعف نمونه گيري ازمون هاي تشريحي بكاهيد.
9- عوامل دخيل در ارزشيابي پاسخ ها را به اطلاع ازمون شوندگان برسانيد.
+ نوشته شده در جمعه ۴ آذر ۱۳۹۰ ساعت توسط
|