در اینجا بر روش تصویرسازی ذهنی تمرکز می کنیم:

نیمکره راست که در اکثر افراد ضعیف و غیر فعال است وظایفی از قبیل درک موسیقی و تصویر سازی را بعهده دارد. حافظه بلند مدت در نیمکره راست قرار دارد. نیمکره راست قضاوت نمی کند بلکه اطاعت می کند. و این بزرگترین امتیاز آن است. این ویژگی شاید به دلیل خواص ناخودآگاه ذهن است (در این باره مطالبی عرض خواهد شد) پایه و اساس روش تصویر سازی ذهنی که مدتها است در زمینه های متفاوت آموزشی مورد استفاده قرار می گیرد، بر فعال کردن نیمکره راست استوار است. گفتیم که حافظه بلند مدت در نیمکره راست قرار دارد بنابراین استفاده از نیمکره راست و البته بکارگیری روش تصویرسازی  ذهنی موجب می شود که مطلب را با یک بار خواندن برای همیشه یاد بگیریم.توجه داشته باشید که همه ما این روش را در بعضی از موارد بکار می گیریم. بعضی از مشاغل هم بطور مستقیم ار آن بهره می برند ولی من در یک کارگاه آموزشی این مهارت را بطور اصولی مرور کرده ام و قصد دارم به این مطلب بپرداریم که تا چه حد آموزش آن عملی است و تا چه میزان می توان آنرا در دروس مختلف بکار گرفت.  تعاریف متفاوتی را می توان برای تصویرسازی ذهنی ارایه داد:

*تصویر سازی ذهنی یعنی اندیشیدن به یک موضوع خاص. در واقع وقتی به چیزی فکر میکنیم داریم تصویری از آن را در ذهن می سازیم  و درک مفهوم بدون تصویر ذهنی از آن مفهوم صورت نمی گیرد.(ارسطو : تفکر بدون تصویر ذهنی غیرممکن است.)

*تصویر سازی ذهنی یعنی متمرکز کردن انرژی فکر روی موضوعی ویژه با هدفی خاص

* استفاده از تمام حواس براي خلق يا بازآفريني يك تجربه درذهن و ديدن چنين تصويري با چشم ذهن.

هر تعریفی که از آن ارایه دهیم به دو نتیجه گیری می رسیم : 1- تصويري که در ذهن ساخته می شود واقعيتی است موجود در جهان 2- تصويري بديع كه در جهان وجود خارجي ندارد ولي ما بر اساس تجربه و برداشت شخصي خود خلق مي كنيم.

گروهي معتقدند تصوير ذهني برداشتي است از تصاوير ذخيره شده در مغز(البته طوري نيست كه براي يك جراح مغز قابل رويت باشد. اين گروهpictorialist   نام دارند. گروهی معتقدند چيزي به نام تصويرذهني وجود ندارد. آنچه تصوير ذهني به نظر مي رسد حاصل تفكر است.این گروه descriptionist نام دارند.  بهرحال هردو گروه معتقدند : تصويرذهني كاملا شبيه واقعيتهاي بيروني است و همانطور که قبلا ذکر شد ارسطو میگوید تفكر بدون تصويرذهني محال است. نکته بسیار مهمی که باید دانست این است که تصویرسازی ذهنی براساس خلاقیت است و نه براساس هوش. اگر چه ممکن است تمام افراد بشر  با هوش نباشنند ولی همگی   خلاق هستند . بنابراین این روش برای تمام افراد و تمام سنین موثر است و کاربرد دارد .شاید بتوان این تعریف را بعنوان ساده ترین بیان در مورد تصویرسازی ذهنی ارایه داد: دیدن چیزی با چشم ذهن .   بسیار خوب. چشم ذهن چیست و چه تفاوتی با چشم سر دارد؟ تصویر چشمی حاصل حس بینایی است و خطای باصره به این معنی است که گاهی نمی بینیم و یا اشتباه می بینیم. پس چشم خطا می کند و دیدن بدون دقت دلیل این خطا است.ولی چشم ذهن بسیار دقیق است و هرگز خطا نمی کند. یادگیری یک مفهوم با چشم سر وقت گیر و نیاز به تکرار زیاد دارد ولی با چشم ذهن می توان یک مفهوم را در یک ثانیه به حافظه بلند مدت فرستاد. چشم سر محدود است یعنی ما تنها در صورتی که شیئ پیش چشم ما حضور داشته باشد می توانیم ببینیم ولی با چشم ذهن می توانیم شیئی را مشاهده کنیم که واقعیت خارجی ندارد و بالاتر اینکه می توانیم چنین شیئی را ابداع و به بازار عرضه کنیم.چشم سر تنها می تواند مشخصات و مختصات موجود و واقعی یک شیئ را نشان دهد ولی چشم ذهن می تواند دهها ویژگی دیگر رابرای آن شئ خلق کند (مثلا می تواند رنگ و عطر و طعم و بو به چیزی بیافزاید در حالی که آن چیز در عالم واقع اصلا دارای چنین ویژگیهایی نیست. تصویر چشمی با حواس پرتی همراه است ولی تصویر ذهنی تمرکز، خنده  و شادی ، اعتماد به نفس و ابداع و اختراع می آورد.تصویرسازی ذهنی موجب ضخیم شدن قشر مخ می شود و این امر از فراموشی و آلزایمر جلوگیری می کند.مهمترین دلیل بر برتری تصویر ذهنی این است که امکان ندارد کسی بگوید : قیافه شما را فراموش کرده ام ولی اسمتان یادم هست!

در عصر ارتباطات و اطلاعات که ما بمباران تصویری می شویم ذهن تنبل شده و از مطالعه فرار می کنیم و از اندیشیدن می ترسیم. فعال کردن چشم ذهن می تواند راهی باشد برای حل این مشکل. از جمله امتیازات منحصر بفرد آن این است که در هنگام تصویر سازی،  ذهن ما از آینده و گذشته جدا شده ودر زمان حال قرار می گیریم و همین امر موجب می شود از بند غم و غصه و ترس و استرس رها شده و در حالت کاملا relax  قرار بگیریم چرا که در این حالت فرکانسهای مغزی ما کند شده و به سطح آلفا (حالت بین خواب و بیداری ) بر می گردد.

چگونه تصویر ذهنی بسازیم؟ تصویرسازی ذهنی دو مرحله دارد.

مرحله اول : یافتن یک شباهت یا ارتباط بین مفهومی که قرار است آموخته شود و ارتباط دادن آن با یک مفهوم، واژه یا کد آشنا به ذهن

مرحله دوم : خلق یک تصویر کاملا صاف و شفاف در ذهن و دیدن چنین تصویری با چشم ذهن به مدت فقط چند ثانیه

مثال : می خواهیم کلمه  bud ( غنچه ) را یاد بگیریم. در زبان فارسی این کلمه مانند  ( باد ) تلفظ می شود 0 مرحله اول )

 در مرحله دوم باید تصویری از این رابطه در ذهن بسازیم. مثلا می توانیم تصویر کنیم که هر گاه باد می وزد میلیونها غنچه به سمت ما سرازیر می شود. باید بوی خوش غنچه را استشمام کنیم . باید زیباترین غنچه ممکن را با چشم ذهن بطور کاملا شفاف ببینیم. حتی می توانیم دهان خود را باز کنیم تا باد غنچه را در دهان ما قرار دهد. می توانیم برای آن طعم بیافرینیم. می توانیم رقص موجی آن را که همراه باد بالا و پایین می رود با چشم ذهن ببینیم.

 

این شیوه برای کسانی که مجبورند لیستهای فراوان واژه ها را در زمان محدود یاد بگیرند بهترین است ولی اگر قرار باشد در کلاس مکالمه چنین فعالیتی صورت بگیرد به هیچ وجه نباید از زبان مادری استفاده شود و تمام مراحل تصویر سازی باید به زبان مقصد انجام شود.

* تصویر خلق شده در ذهن حاصل تجربه ایست که ناخودآگاه ما ارسال می کند. این است که تصویر ذهنی هر کس خاص خود اوست.

نکاتی را که باید در جریان تصویرسازی رعایت کنیم:

1- خودتان در تصوير ذهني حضور داشته باشيد، یا فردی هم سن خودتان.

2- تصوير خنده دار و مسخره باشد.

3- تصوير غير طبيعي باشد.

4- تصوير حركت داشته باشد.

5- از رنگهاي غير طبيعي استفاده كنيد(مثلا : خون آبي راه راه خورشيد سبز برف سياه...)

 

 

6- از اصل جابجايي استفاده كنيد(مثلا: غذاخوردن با مداد به جاي قاشق ) (اين تكنيك براي اسامي معني بسيار خوب است.)

7- در ساختن تصوير مبالغه كنيد.(خيلي زياد خيلي بزرگ...)

8- تصوير ذهني را با چشم ذهن واضح و فقط براي چند ثانيه ببينيد.

9- براي يك مفهوم فقط از يك تصوير استفاده كنيد ( تصویر را عوض نکنید )

10- پشت سر هم تصوير نسازيد.(بين هر دو تصوير كمي تامل كنيد.)

11- ابتدا با كلماتي تصوير بسازيد كه قابل تجسم است (مانند: درخت ماه...) و سپس  با كلماتي مانند درد، عقل...

12- تصوير ذهني را خودتان بسازيد.

سوالاتی که بسیاری از افراد می پرسند شامل این موارد است : آیا می توان برای تمام مفاهیم (حتی مفاهیم فیزیک ، شیمی و ریاضی) هم تصویر ساخت؟ به عبارت دیگر آیا تمام مفاهیم تصویر دارند؟ از این مهمتر این که آیا تمام افراد می توانند تصویر ذهنی بسازند؟ پاسخ این است که ما در لحظه لحظه عمر در حال تفکر ( تصویرسازی ) هستیم. این تفکر و تصویرسازی یادر ارتباط با رویدادهای زمان حال است و یا آینده و گذشته. حتی در خواب هم این فعالیت یک لحظه متوقف نمی شود.اگر باور ندارید سعی کنید برای مدت چند لحظه به هیچ جیز فکر نکنید .آیا این امر شدنی است؟ پس نه تنها همه چیز دارای تصویر است بلکه ذهن ما در هرلحظه میلیونها تصویر می سازد ولی این فعالیت چنان برق آسا صورت می گیرد که ما معمولا متوجه این فرایند نمی شویم مگر این که به این مقوله علاقه مند باشیم و یا در این زمینه دارای تخصص و مهارت باشیم. البته بین تصویر سازی ذهن (که تا حد زیادی غیر ارادی است ) و تصویرسازی ذهنی ( که اگر هدفدار و آگاهانه صورت بگیرد ) کاملا ارادی است تفاوتهای فراوانی هست. شاید بتوان گفت مهمترین این تفاوتها این است که : ذهن در هر ثانیه از میلیونها چیزی که در پیرامون اسکن میگیرد و بلافاصله به چیزهای دیگر می پردازد زیرا فرکانسهای مغزی ما در حالت عادی بسیار سریع ( در سطح بتا) است. به همین دلیل است که اصولا ذهن خیلی زود به موقعیتهای جدید عادت می کند و همین باعث می شود که ما وجود بسیاری از چیزها را ندیده می گیریم یعنی با این که آنها را می بینیم ولی در واقع نمی بینیم! تشکیل عادتها و اعتیاد هم شاید چنین روندی داشته باشد. پس در این که تمام پدیده ها تصویر داند و ذهن ما مرتبا در حال تصویر سازی است و تمام انسانها قادر به تصویرسازی هستند تردیدی وجود ندارد.کاری که لازم است انجام بگیرد برگزاری یک کارگاه آموزشی است که در آن همه ما این مهارت را فرا بگیریم. در چنین کارگاهی می توان فعالیتهایی انجام داد تا فرد توانایی تصویر سازی خود را تقویت کند.

وقتی کلمه ای از یک زبان بیگانه را می شنویم ،املای آن به خاطرمان نمی آید. بلکه سعی می کنیم در انبار خاطرات خود به دنبال کلمه ای به زبان محلی یا مادری خود پیدا کنیم که هم صدا با آوا و تلفظ آن کلمه خارجی باشد. برای مثال وقتی می شنوید "تمپل" اولین معنایی که در درونی ترین لایه های حافظه هر ایرانی زنده می شود ، کلمه تنبل است. اما تمپل تنبل نیست و در زبان انگلیسی به معنای معبد و عبادتگاه است. اینجاست که روش معجزه گر تجسم ذهنی چندحسگری شرکت موفقیت وارد میدان می شود و شما را با دنیایی از اعجاب در درون وجود شما روبرو می سازد. در این روش به شما تکنیکی آموزش داده می شود که به محض شنیدن لغت انگلیسی Temple یک فرد تنبل نشسته در وسط یک معبد مقابل چشمانتان ظاهر شود که شما را دعوت به ورود به معبد و انجام مراسمی خاص می کند. صحنه های آنقدر واقعی و ارتباطات و پیوندها آنقدر قوی است که محال است ارتباط بین تمپل و معبد هرگز از ذهن شما بیرون رود. به بیان ساده تر از این به بعد تمپل مانند یک لغت فارسی در ذهن شما جای می گیرد و بخشی از زبان مادری شما می شود.
سرعت یادگیری و به خاطر سپاری با این روش موفقیت فوق العاده بالا و در حد یک کلمه در سی ثانیه است! و مهم ترین امتیاز این روش نسبت به دیگر شیوه های یادگیری در ماندگاری و دوام خارق العاده و اعجاب آور آن و از همه مهم تر به یادآوری برق آسای کلماتی است که سالها پیش با این روش آموخته اید. به بیانی دیگر با این روش زبان خارجی برای شما مانند زبان مادری ملکه ذهنتان می شود و بلافاصله بعد از شنیدن هر کلام شما بلافاصله معنای آن را به طور زنده در مقابل چشم ذهن خود می بینید. بدون اینکه از روش های ترجمه به فارسی و یافتن معادل فارسی لغت کمک بگیرید.
روش بر اساس زبان رمزی ارتباط نیمکره راست مغز با ضمیر ناخودآگاه و با حافظه بلند مدت شما استوار می باشد و با این روش بخش اعجاب آور و کل نگر و فوق العاده قدرتمند مغز شما ( یعنی نیمکره سمت راست) به کار گرفته می شود و شما با رشد تکان دهنده و حیرت انگیزی در توان یادگیری و یادسپاری و از همه مهم تر یادآوری سریع کلمات و وقایع و خاطرات و صحنه ها مواجه می شوید. با تکنیک های تربیت و تقویت حافظه مبتنی بر این روش ، در هر سن و سالی که باشید و با هر سطح سوادی می توانید قدرت حافظه خود را چند صد برابر سازید و نگاه تحسین آمیز همه را به سوی خود جلب نمائید..
در این روش شما یک لغت انگلیسی را با یک لغت فارسی که تلفظ یا املای مشابهی دارد، به نحوی مرتبط می کنید که الزاماً از لحاظ معنایی با هم ارتباطی ندارند. بعنوان مثال اگر شما برای اولین بار به لغت tongue (تانگ: به معنی زبان) برخوردید، متوجه می‌شوید که تلفظ آن شبیه تانک در فارسی است. بنابراین می‌توانید در ذهنتان مجسم کنید که بجای زبان، یک تانک از دهان کسی در حال خارج شدن است!

مثال دوم: فرض کنید شما به لغت در valorous به معنی شجاع بر می‌خورید. در این حال می‌توانید در ذهن خود چنین مجسم کنید که در کنار دریا ایستاده‌اید و مشغول تماشای وال‌ها هستید. والها یکی یکی به سطح آب می‌آیند ولی به محض اینکه شما را می‌بینند می‌ترسند و فرار می‌کنند، تا اینکه یک وال روس (یک وال از کشور روسیه) به سطح آب می‌آید و بجای اینکه از شما فرار کند، به سمت شما می‌آید. شما با خود می‌گویید: وال روس، شجاع است.

این تکنیک به شما کمک می‌کند تا هر چه بهتر معانی لغات را بخاطر بسپارید. همچنین گفته می‌شود که هر‌چقدر تصویر ساخته شده عجیب‌تر باشد، به خاطر آوردن آن هم آسانتر خواهد بود.