تحليل STEP DOWN
STEPDOWN ANALYSIS
همانند روش رگرسيون گام به گام مي ماند. در هر دو روش ما علاقه منديم تا بدانيم يك متغيير چه مقدار به ارزش اضافه مي نماييد. در تحليل رگرسيون سوال اين است كه يك متغيير پيش بين چه مقدار به پيش بيني متغيير وابسته اضافه مي نمايد اين مقدار اضافه شدن بعد از ورود متغييرهاي پيش بيني است كه همبستگي بيشتر با متغيير وابسته دارند. سوال مربوط به تحليل STEPDOWN اين است كه چه مقدار يك متغيير وابسته به تمايز بين گروهها اضافه مي كند. اين مقدار اضافه شدن بعد از متغييرهاي وابسته ي قبلي و براي يك ترتيب منطقي و نظري مشخص قبلي از متغييرهاي وابسته مي باشد.
به دليل نياز روش STEPDOWN به ترتيبي قبلي از متغييرهاي وابسته نياز است اين ترتيب بندي منطقي و مبتني بر شواهد نظري و تجربي باشد. اگر اين ترتيب وجود داشته باشد، تحليل STEPDOWN مي تواند مشخص نمايد كه آيا ترتيب گروهها به خاطر اولين متغيير وابسته است يا خير. مقدار F مربوط به اولين متغيير وابسته مانند همان F تك مغييره است. براي متغيير وابسته ي دوم در ترتيب، تحليل مشخص مي كند كه آيا بر اساس اين متغيير با توجه به اين كه اولين متغيير وابسته را به عنوان كواريانس و به منظور تعديل كردن اثرات متغيير دوم استفاده مي كنيم، تغيير مي كنند يا خير؟ F مربوط به تحليل STEPDOWN براي سومين متغيير وابسته در ترتيب بيانگر اين است كه آيا ترتيب اين گروهها بر اساس اين متغيير و بعد از اين كه اثرات متغييرهاي قبلي تعديل شده اند تغيير مي كند يا خير. در اين زمان متغييرهاي 1 و 2 به عنوان متغييرهاي كوواريانس منظور مي شوند. اين روند به همين صورت ادامه مي يابد. چون تحليل STEPDOWN نوعي تحليل كواريانس در نظر گرفته مي شوند، بنابراين بايد ابتدا اهداف تحليل كواريانس را فرا گرفت.
موقعيت هاي مناسب براي استفاده از تحليل STEPDOWN
براي اين كه بحث پيشين عيني تر شود مثالي را در نظر مي گيريم: فرض كنيد روش هاي تدريس متغيير مستقل و متغيير وابسته سه نوع آزمون است كه بر اساس طبقه بندي بلوم تهيه شده اند. مفروضه ي طبقه بندي بلوم اين است كه يادگيري در سطح پايين تر پيش فرضي براي يادگيري در سطح بالاتر قلمداد مي شود ولي اين شرط يك شرط لازم است و نه كافي. روش تحليل STEPDOWN به ما نشان خواهد داد كه آيا روش ها به طور متمايزي روي يادگيري در پايه اي ترين سطح يادگيري( يعني سطح دانش) اثر گذارند. در اين حالت تحليل STEPDOWN مانند تحليل واريانس تك متغييره است كه متغيير وابسته ي آن سطح دانش است. تحليل STEPDOWN بيانگر اين است كه آيا متغيير مستقل اثر خودش را به مراحل بالاتر بعدي (مثلا بعد از دانش به مرحله ي درك و فهم از مراحل بلوم) انتقال داده است يا خير. البته در صورتي كه تفاوت هاي مربوط به مرحله ي سطح پيشين(سطح دانش) حذف شده باشند. F مربوط به تحليل STEPDOWN براي سطح درك و فهم برابر با اين است كه يك فرد چه چيزي بدست مي آورد در صورتي كه تحليل تك متغييره ي كواريانس انجام شود به اين ترتيب كه درك و فهم به عنوان متغيير وابسته در نظر گرفته شود و دانش به عنوان متغيير كواريانس. سرانجام روش ها نشان خواهند داد كه آيا در صورتي كه تفاوت ها در دو سطح پايين تر حذف شود اثر معناداري روي كاربرد(متغيير سطح سوم APPLICATION) دارد. در اين حالت F مربوط به تحليل STEPDOWN همان تحليل كواريانس تك متغييره است كه متغييرهاي دانش و درك و فهم به عنوان متغيرهاي كوواريانس در نظر گرفته مي شوند. بنابراين تحليل STEPDOWN نه تنها نشاندهنده ي اين موضوع است كه چگونه درك و فهم به عنوان متغيير مستقل اثرگذار است بلكه همچنين جزئيات جوانب يك متغيير تعريف شده ي غير خالص (مانند پيشرفت) به طور متمايزي مورد تاثير قرار مي دهد.
مثال دوم از نظريه كولبرگ برگرفته شده است. كولبرگ شش مرحله را در رشد اخلاقي موثر مي داند كه از مرحله ي پيش قراردادي شروع شده و به مرحله ي رفتار مطابق اصول اعتقادي شخصي كشيده مي شود. مراحل به گونه اي است كه هر فرد بايد ابتدا مرحله ي قبلي را طي كند تا به مرحله ي بالاتر برسد. فرض مي كنيم براي هر مرحله از مراحل رشد اخلاقي كولبرگ آزموني طرح شده باشد. بر طبق نظريه ي كولبرگ بسيار عاقلانه است كه مرحله ي رشد اخلاقي را از پيش قراردادي تا رفتار بر اساس اصول فردي قرار دهيم. بنابراين ترتيب متغييرها وابسته مشخص مي شود. از طرفي ما داراي طبقات اجتماعي مختلفي مي باشيم. اين طبقات از پايين متوسط و بالا تشكيل شده اند. تحليل STEPDOWN به ما كمك مي كند تا دريابيم كه آيا طبقات اجتماعي در سطح پيش قراردادي رشد متفاوتند و اين كه آيا طبقات اجتماعي در سطح بعدي رشد اخلاقي متفاوت مي شود اگر تفاوت ها در سطوح قبلي حذف گردند. در واقع تحليل به ما مي گويد با توجه به رشد اخلاقي تفاوت ها بين طبقات در كجا وجود دارد و اين تفاوت ها تا كجاي نردبان رشد اخلاقي گسترش مي يابد.
همانند روش رگرسيون گام به گام مي ماند. در هر دو روش ما علاقه منديم تا بدانيم يك متغيير چه مقدار به ارزش اضافه مي نماييد. در تحليل رگرسيون سوال اين است كه يك متغيير پيش بين چه مقدار به پيش بيني متغيير وابسته اضافه مي نمايد اين مقدار اضافه شدن بعد از ورود متغييرهاي پيش بيني است كه همبستگي بيشتر با متغيير وابسته دارند. سوال مربوط به تحليل STEPDOWN اين است كه چه مقدار يك متغيير وابسته به تمايز بين گروهها اضافه مي كند. اين مقدار اضافه شدن بعد از متغييرهاي وابسته ي قبلي و براي يك ترتيب منطقي و نظري مشخص قبلي از متغييرهاي وابسته مي باشد.
به دليل نياز روش STEPDOWN به ترتيبي قبلي از متغييرهاي وابسته نياز است اين ترتيب بندي منطقي و مبتني بر شواهد نظري و تجربي باشد. اگر اين ترتيب وجود داشته باشد، تحليل STEPDOWN مي تواند مشخص نمايد كه آيا ترتيب گروهها به خاطر اولين متغيير وابسته است يا خير. مقدار F مربوط به اولين متغيير وابسته مانند همان F تك مغييره است. براي متغيير وابسته ي دوم در ترتيب، تحليل مشخص مي كند كه آيا بر اساس اين متغيير با توجه به اين كه اولين متغيير وابسته را به عنوان كواريانس و به منظور تعديل كردن اثرات متغيير دوم استفاده مي كنيم، تغيير مي كنند يا خير؟ F مربوط به تحليل STEPDOWN براي سومين متغيير وابسته در ترتيب بيانگر اين است كه آيا ترتيب اين گروهها بر اساس اين متغيير و بعد از اين كه اثرات متغييرهاي قبلي تعديل شده اند تغيير مي كند يا خير. در اين زمان متغييرهاي 1 و 2 به عنوان متغييرهاي كوواريانس منظور مي شوند. اين روند به همين صورت ادامه مي يابد. چون تحليل STEPDOWN نوعي تحليل كواريانس در نظر گرفته مي شوند، بنابراين بايد ابتدا اهداف تحليل كواريانس را فرا گرفت.
موقعيت هاي مناسب براي استفاده از تحليل STEPDOWN
براي اين كه بحث پيشين عيني تر شود مثالي را در نظر مي گيريم: فرض كنيد روش هاي تدريس متغيير مستقل و متغيير وابسته سه نوع آزمون است كه بر اساس طبقه بندي بلوم تهيه شده اند. مفروضه ي طبقه بندي بلوم اين است كه يادگيري در سطح پايين تر پيش فرضي براي يادگيري در سطح بالاتر قلمداد مي شود ولي اين شرط يك شرط لازم است و نه كافي. روش تحليل STEPDOWN به ما نشان خواهد داد كه آيا روش ها به طور متمايزي روي يادگيري در پايه اي ترين سطح يادگيري( يعني سطح دانش) اثر گذارند. در اين حالت تحليل STEPDOWN مانند تحليل واريانس تك متغييره است كه متغيير وابسته ي آن سطح دانش است. تحليل STEPDOWN بيانگر اين است كه آيا متغيير مستقل اثر خودش را به مراحل بالاتر بعدي (مثلا بعد از دانش به مرحله ي درك و فهم از مراحل بلوم) انتقال داده است يا خير. البته در صورتي كه تفاوت هاي مربوط به مرحله ي سطح پيشين(سطح دانش) حذف شده باشند. F مربوط به تحليل STEPDOWN براي سطح درك و فهم برابر با اين است كه يك فرد چه چيزي بدست مي آورد در صورتي كه تحليل تك متغييره ي كواريانس انجام شود به اين ترتيب كه درك و فهم به عنوان متغيير وابسته در نظر گرفته شود و دانش به عنوان متغيير كواريانس. سرانجام روش ها نشان خواهند داد كه آيا در صورتي كه تفاوت ها در دو سطح پايين تر حذف شود اثر معناداري روي كاربرد(متغيير سطح سوم APPLICATION) دارد. در اين حالت F مربوط به تحليل STEPDOWN همان تحليل كواريانس تك متغييره است كه متغييرهاي دانش و درك و فهم به عنوان متغيرهاي كوواريانس در نظر گرفته مي شوند. بنابراين تحليل STEPDOWN نه تنها نشاندهنده ي اين موضوع است كه چگونه درك و فهم به عنوان متغيير مستقل اثرگذار است بلكه همچنين جزئيات جوانب يك متغيير تعريف شده ي غير خالص (مانند پيشرفت) به طور متمايزي مورد تاثير قرار مي دهد.
مثال دوم از نظريه كولبرگ برگرفته شده است. كولبرگ شش مرحله را در رشد اخلاقي موثر مي داند كه از مرحله ي پيش قراردادي شروع شده و به مرحله ي رفتار مطابق اصول اعتقادي شخصي كشيده مي شود. مراحل به گونه اي است كه هر فرد بايد ابتدا مرحله ي قبلي را طي كند تا به مرحله ي بالاتر برسد. فرض مي كنيم براي هر مرحله از مراحل رشد اخلاقي كولبرگ آزموني طرح شده باشد. بر طبق نظريه ي كولبرگ بسيار عاقلانه است كه مرحله ي رشد اخلاقي را از پيش قراردادي تا رفتار بر اساس اصول فردي قرار دهيم. بنابراين ترتيب متغييرها وابسته مشخص مي شود. از طرفي ما داراي طبقات اجتماعي مختلفي مي باشيم. اين طبقات از پايين متوسط و بالا تشكيل شده اند. تحليل STEPDOWN به ما كمك مي كند تا دريابيم كه آيا طبقات اجتماعي در سطح پيش قراردادي رشد متفاوتند و اين كه آيا طبقات اجتماعي در سطح بعدي رشد اخلاقي متفاوت مي شود اگر تفاوت ها در سطوح قبلي حذف گردند. در واقع تحليل به ما مي گويد با توجه به رشد اخلاقي تفاوت ها بين طبقات در كجا وجود دارد و اين تفاوت ها تا كجاي نردبان رشد اخلاقي گسترش مي يابد.
+ نوشته شده در یکشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۰ ساعت توسط
|