آزمون سازی و ارزشیابD در محیط بین المللی: موضوعات میان فرهنگی و چند فرهنگی
واقعیت جهانی شدن و رقابتهای جاری در فضای بین المللی منجر به تغییراتی در شیوه های تحقیقات میان فرهنگی شده است به گونه ای که روشهای تحقیقی به سویی رفته اند تا بتوانند در هر دو زمینه قابلیتهای محیطی و عمومی به توانایی برسند و روشهای آزمون سازی و ارزشیابی را بهبود بخشند. هر گاه آزمونی برای استفاده در زمینه های فرهنگی غیر اصیل مورد ترجه قرار می گیرد ، در نظر داشتن مراحل گوناگون ارزشیابی حائز اهمیت است : اول آنکه می بایست به تعاریف فرهنگی و زمینه ای که ارزشیابی در آن به اجرا می رسد توجه شود و به این معنا که موجودیتهای و هویتهای مرتبط در زوینه دانش فرهنگی شناسایی گردد. در این خصوص ، اجزاء دانش به معنای درک صحیح از نحوه اثر پذیری فرهنگ از ارزشها و عقاید ، رفتارهای انسانی ، سمبلها و عادات است ، همچنین دانش فرهنگی به معنای برقراری توازن میان دانشهای شناختی و تسلط بر جنبه های گوناگون قضاوت صحیح به منظور شناخت متغیرهای فرهنگی و فرا فرهنگی می باشد. ارتباط نزدیک میان این دو جنبه می تواند به شناخت عمیق از تغییرات اعمال شده روی هر روش تحقیقی در مسیر ترجمه و تطابق منتهی گردد.
هامبلتون ( 2005) اظهار کرده که می بایست میان تطابق و ترجمه روشهای ارزشیابی تمایز قایل شویم. به باور همبلتون (2005) واژۀ تطابق " در روند ترجمه و آماده سازی یک آزمون چنانکه مناسب کاربری در زبان دیگر بشود ، از گستردگی بسیاری فرای انتظار ما برخوردار است. تطابق شامل کلیه مراحلی است که در آن به تصمیم گیری در مورد تناسب یا عدم تناسب تست برای سنجش موارد معین در زبان مقصد انجام میگیرد ( لئونگ و براون ، 1995 ). مترجمین در تلاش برای یافتن مفاهیم ، لغات و واژه هایی هستند که از لحاظ فرهنگی ، روانشناختی و زبانشناسی در زبان و فرهنگ مقصد موقعیتی مشابه زبان مبدا داشته باشد ، خلاصه آنکه ترجمه یک آزمون روندی فراتر از برگردان زبانی آن است. ( همبلتون ، 2005 ، p.3 ). در مجموع ترجمه یک تست روندی مستقیم نیست : اطلاعات مورد نیاز برای سنجش شرایط فرهنگی و اجتماعی بسیار پیچیده تر از فراهم آوردن خطوط ارزیابی میان فرهنگی است.
مباحث بنیادین درباره تستهای مناسب برای فرهنگهای متنوع ( کتل ، 1940 ) ، تستهای متناسب با فرهنگ ( کتل و کتل ، 1963 ) و یا تستهایی که از فرهنگ ..... هستند ( جنسن ، 1980 ) مناظراتی بودند که در حدود 50 سال به طول انجامیدند و به دوره گذشته تعلق داشتند. مباحث فرهنگی موضوعاتی هستند ( دوآرت ، 2005 ). موضوعات فرهنگی می بایست به عنوان ابزار واسطی که نقش پررنگی دارند و تطابق محیطی ممکن می سازند در نظر گرفته شوند. توجه به منشأ واژه محیط شناسی ، اکولوژی ، می تواند به معنای منظم کردن منزل طبق اصول باشد. این در حالی است که واژه " اکونومی " نیز همین معنا را دارد "تنظیم و اختصاص دادن فضاها" . آنگاه در نگرشی کلی تر ، اکولوژی و اکونومی در معنای خود دارای مفاهیمی مشترک هستند : روشی که در آن اشیأ بر اساس ارتباط کاربردیشان منظم می شوند. تعریف یاد شده به معنای صحت و تناسب است. امروزه ، تطابق آزمونها ، حتی با در نظر گرفتن ساختارهای فرعی یاد شده ( آزمونهای متناسب با فرهنگهای گوناگون ، متناسب با یک فرهنگ و یا عاری از شرایط فرهنگی ) و یا سایر عناوین اضافه شده به فرهنگ قادر به همانند سازی آزمونها چنانکه در زمان مبدأ وجود داشته و وارد کردن آن به زبان مقصد نیستند. این واقعیت حاکی از آن است که در ارزیابی یک رفتار در فرهنگی خاص ، نیازمند سه موضوع کلیدی هستیم: ابتدا ، آزمون سازی باید مبتنی بر نمونه گیری های محیطی باشد کا از طریق موضوعات قابل مشاهده و مرتبط با موجودیت مورد نظر انجام می گیرد; دوم ، آزمون سازی باید بر اساس نمونه های کاربردی از طریق بررسی نحوه اجرای اجزاء تست در بستر فرهنگی مورد نظر انجام شود ; و سوم آنکه ، آزمون سازی باید مبتنی بر شناخت دقیق و صحیح از متغیرها و اطلاعات محیطی باشد ( به طور مثال ، الگوهای فرهنگی و یا فرا فرهنگی ).
تعصب فرهنگی و یا درک ضعیف از چگونگی تأثیر فرهنگ برروند ترجمه و هماهنگ سازی تستها می تواند به بروز مشکلات جدی در طراحی الگوهای متفاوت منجر می شود ، این قبیل مشکلات ریشه در فلسفه تفاوتهای فردی که در تصمیم گیریهای تجربی و ترسیم روشهای روانشناختی مورد نیاز است دارد. زمانی که موضوعات تئوریک به مورد ترجمه گزارده می شود و به عنوان ابزاری برای سنجش مورد ارزیابی قرار می گیرد ، روشهای متعددی باید مورد سنجش قرار بگیرند : اطلاعات پیرامون روشهای ارزیابی یک فرهنگ ( که به عنوان موجودیتی ... در نظر گرفته می شود ) در کنار بستری که در آن مورد بررسی قرار می گیرند ; در نظر گرفتن موضوعات مرتبط و قابل مشاهده در موضوع ( انتخاب محتوا و نحوه عملکرد ) ; متغیرهای متفاوت در بیتر اطلاعات.
خلق روشهای گوناگون برای گردآوری اطلاعات با توجه به مسائل میان فرهنگی و چند فرهنگی همچنین شامل سؤالات روش شناسانه نیز هست. این مسائل در کنار پیامدهای ناشی از آزمون ها و ارزشیابی در بستری بین المللی مورد بررسی قرار می گیرد. در طی دهه های اخیر ، انتقادهای تکرار شونده در میان بسیاری از مشاورین شغلی حاکی از متعصبانه بودن استانداردهای حاکم بر تستها است. فرهنگ به عنوان یک پدیده اجتماعی و سؤالاتی درباره نمونه برداری از رفتارها در میان فرهنگهای متفاوت از موضوعات متفاوت مورد بحث هستند. فصل پیش رو به بحث درباره مشکلات و کشمکشهای موجود در مسیر ترجمه و انطباق روشهای ارزیابی روانشناختی بر پایه تجارب موجود درباره هماهنگ سازی ابزارهای ارزشیابی خواهد پرداخت. مجادلات موجود بر سر روشهای ارزشیابی غیر تبعیضی حاکی از توسعه و بهبود در روشهای ارزیابی وابسته به فرهنگ و یا روشهایی است که وابسته به فرهنگ معینی نیستند و در بسترهای فرهنگی متنوعی قابل کاربری هستند. پروژه تحقیقاتی " مطالاعه بر اهمیت کار " که توسط ( سوپر و سورکو ، 1995 ) انجام گرفت مثال روشنی است از یک روش ارزیابی که مبتنی بر فرهنگ خاصی نبوده و در بسترهای فرهنگی متنوعی مورد استفاده قرار می گیرد.
از آنجائیکه دانشمندان ناگزیر از رویارویی با آینده هستند ، چند عنوان تحقیقی پیشنهاد می شود :
مطالعات میان فرهنگی که به تحلیل روابط میان مقیاسات روانشناختی و عوامل بیرونی می پردازد ; و یا روشهای تحقیقی استوار بر تئوریهای مردم شناسی که به منظور آشنایی با تئوریهای جدید فرهنگی در زمینه راهنمایی شغلی به کار گرفته شوند.
هامبلتون ( 2005) اظهار کرده که می بایست میان تطابق و ترجمه روشهای ارزشیابی تمایز قایل شویم. به باور همبلتون (2005) واژۀ تطابق " در روند ترجمه و آماده سازی یک آزمون چنانکه مناسب کاربری در زبان دیگر بشود ، از گستردگی بسیاری فرای انتظار ما برخوردار است. تطابق شامل کلیه مراحلی است که در آن به تصمیم گیری در مورد تناسب یا عدم تناسب تست برای سنجش موارد معین در زبان مقصد انجام میگیرد ( لئونگ و براون ، 1995 ). مترجمین در تلاش برای یافتن مفاهیم ، لغات و واژه هایی هستند که از لحاظ فرهنگی ، روانشناختی و زبانشناسی در زبان و فرهنگ مقصد موقعیتی مشابه زبان مبدا داشته باشد ، خلاصه آنکه ترجمه یک آزمون روندی فراتر از برگردان زبانی آن است. ( همبلتون ، 2005 ، p.3 ). در مجموع ترجمه یک تست روندی مستقیم نیست : اطلاعات مورد نیاز برای سنجش شرایط فرهنگی و اجتماعی بسیار پیچیده تر از فراهم آوردن خطوط ارزیابی میان فرهنگی است.
مباحث بنیادین درباره تستهای مناسب برای فرهنگهای متنوع ( کتل ، 1940 ) ، تستهای متناسب با فرهنگ ( کتل و کتل ، 1963 ) و یا تستهایی که از فرهنگ ..... هستند ( جنسن ، 1980 ) مناظراتی بودند که در حدود 50 سال به طول انجامیدند و به دوره گذشته تعلق داشتند. مباحث فرهنگی موضوعاتی هستند ( دوآرت ، 2005 ). موضوعات فرهنگی می بایست به عنوان ابزار واسطی که نقش پررنگی دارند و تطابق محیطی ممکن می سازند در نظر گرفته شوند. توجه به منشأ واژه محیط شناسی ، اکولوژی ، می تواند به معنای منظم کردن منزل طبق اصول باشد. این در حالی است که واژه " اکونومی " نیز همین معنا را دارد "تنظیم و اختصاص دادن فضاها" . آنگاه در نگرشی کلی تر ، اکولوژی و اکونومی در معنای خود دارای مفاهیمی مشترک هستند : روشی که در آن اشیأ بر اساس ارتباط کاربردیشان منظم می شوند. تعریف یاد شده به معنای صحت و تناسب است. امروزه ، تطابق آزمونها ، حتی با در نظر گرفتن ساختارهای فرعی یاد شده ( آزمونهای متناسب با فرهنگهای گوناگون ، متناسب با یک فرهنگ و یا عاری از شرایط فرهنگی ) و یا سایر عناوین اضافه شده به فرهنگ قادر به همانند سازی آزمونها چنانکه در زمان مبدأ وجود داشته و وارد کردن آن به زبان مقصد نیستند. این واقعیت حاکی از آن است که در ارزیابی یک رفتار در فرهنگی خاص ، نیازمند سه موضوع کلیدی هستیم: ابتدا ، آزمون سازی باید مبتنی بر نمونه گیری های محیطی باشد کا از طریق موضوعات قابل مشاهده و مرتبط با موجودیت مورد نظر انجام می گیرد; دوم ، آزمون سازی باید بر اساس نمونه های کاربردی از طریق بررسی نحوه اجرای اجزاء تست در بستر فرهنگی مورد نظر انجام شود ; و سوم آنکه ، آزمون سازی باید مبتنی بر شناخت دقیق و صحیح از متغیرها و اطلاعات محیطی باشد ( به طور مثال ، الگوهای فرهنگی و یا فرا فرهنگی ).
تعصب فرهنگی و یا درک ضعیف از چگونگی تأثیر فرهنگ برروند ترجمه و هماهنگ سازی تستها می تواند به بروز مشکلات جدی در طراحی الگوهای متفاوت منجر می شود ، این قبیل مشکلات ریشه در فلسفه تفاوتهای فردی که در تصمیم گیریهای تجربی و ترسیم روشهای روانشناختی مورد نیاز است دارد. زمانی که موضوعات تئوریک به مورد ترجمه گزارده می شود و به عنوان ابزاری برای سنجش مورد ارزیابی قرار می گیرد ، روشهای متعددی باید مورد سنجش قرار بگیرند : اطلاعات پیرامون روشهای ارزیابی یک فرهنگ ( که به عنوان موجودیتی ... در نظر گرفته می شود ) در کنار بستری که در آن مورد بررسی قرار می گیرند ; در نظر گرفتن موضوعات مرتبط و قابل مشاهده در موضوع ( انتخاب محتوا و نحوه عملکرد ) ; متغیرهای متفاوت در بیتر اطلاعات.
خلق روشهای گوناگون برای گردآوری اطلاعات با توجه به مسائل میان فرهنگی و چند فرهنگی همچنین شامل سؤالات روش شناسانه نیز هست. این مسائل در کنار پیامدهای ناشی از آزمون ها و ارزشیابی در بستری بین المللی مورد بررسی قرار می گیرد. در طی دهه های اخیر ، انتقادهای تکرار شونده در میان بسیاری از مشاورین شغلی حاکی از متعصبانه بودن استانداردهای حاکم بر تستها است. فرهنگ به عنوان یک پدیده اجتماعی و سؤالاتی درباره نمونه برداری از رفتارها در میان فرهنگهای متفاوت از موضوعات متفاوت مورد بحث هستند. فصل پیش رو به بحث درباره مشکلات و کشمکشهای موجود در مسیر ترجمه و انطباق روشهای ارزیابی روانشناختی بر پایه تجارب موجود درباره هماهنگ سازی ابزارهای ارزشیابی خواهد پرداخت. مجادلات موجود بر سر روشهای ارزشیابی غیر تبعیضی حاکی از توسعه و بهبود در روشهای ارزیابی وابسته به فرهنگ و یا روشهایی است که وابسته به فرهنگ معینی نیستند و در بسترهای فرهنگی متنوعی قابل کاربری هستند. پروژه تحقیقاتی " مطالاعه بر اهمیت کار " که توسط ( سوپر و سورکو ، 1995 ) انجام گرفت مثال روشنی است از یک روش ارزیابی که مبتنی بر فرهنگ خاصی نبوده و در بسترهای فرهنگی متنوعی مورد استفاده قرار می گیرد.
از آنجائیکه دانشمندان ناگزیر از رویارویی با آینده هستند ، چند عنوان تحقیقی پیشنهاد می شود :
مطالعات میان فرهنگی که به تحلیل روابط میان مقیاسات روانشناختی و عوامل بیرونی می پردازد ; و یا روشهای تحقیقی استوار بر تئوریهای مردم شناسی که به منظور آشنایی با تئوریهای جدید فرهنگی در زمینه راهنمایی شغلی به کار گرفته شوند.
+ نوشته شده در پنجشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۰ ساعت توسط
|