چگونه مي توان فهميد كه تحليل طبقه بندي به درستي صورت پذيرفته است؟

مي توان آن را بر اساس ميزان حدس درست hit rate ارزيابي كرد. يعني تعيين اين كه چند مورد در دو گروه بطور صحيح قرار گرفته اند.

چند تابع تشخيص بايد در تحليل شناسايي كرد؟

اولين تابعي كه با استفاده از تحليل تابع تشخيصي شناسايي مي شود بهترين تمييزدهنده است. آن تابعي است كه بوضوح گروهها را از يكديگر متمايز مي كند و بهترين تابعي است كه بر اساس آن مي توان عضويت گروهي را مشخص نمود. تعداد توابعي كه شناسايي مي شوند بستگي به تعداد گروههاي موجود در پژوهش و تعداد متغييرهاي پيش بين دارد. يك محدوديت در تعداد توابعي كه مي توان شناسايي كرد وجود دارد و آن بستگي به مقدار كوچكتر K-1 يا P-1 دارد.

چگونه توابع را مي توان تشخيص داد؟ تابع تشخيص را مي توان به عنوان متغييرهاي مكنون در نظر گرفت كه توسط پژوهشگر اندازه گيري نمي شود. آنها مفاهيم آماري انتزاعي اند كه بايستي به شيوه اي كه متناسب با مباني نظري متن سوال پژوهش و نظريه هاي قبلي صحيح بوده اند تفسير شوند( در آماره هاي چند متغييري به متغييرهاي نهفته ي بسياري برخورد مي كنيم رايج ترين آنها مولفه هاي اصلي اند كه در تحليل عاملي شناسايي مي شوند). در تحليل تابع تشخيص بهترين شيوه ي نامگذاري توابع شناسايي متغييرهاي وابسته اي است كه بار عاملي بالاي معناداري در هر تابع دارند. يك بار عاملي ضريب همبستگي است كه رابطه ي اين متغيير وابسته و آن تابع را توصيف مي كند. فرض كنيد نمرات كلامي در آزمون توانايي شناختي بار عاملي بالايي با تابع اول داشته باشند و نمرات بينايي بار عامل بالايي در تابع ديگري داشته باشند شما تابع اول را به عنوان تابع كلامي و تابع دوم را به عنوان تابع بينايي تفسير مي كنيد و نتيجه مي گيريد كه مولفه هاي كلامي هوش تمايز بين گروهها را نسبت به عناصر بينايي بهتر مشخص مي كند.

چگونه تحليل تشخيصي موارد فردي را مشخص مي كند؟

گام بعدي در تحليل تابع تشخيصي طبقه بندي هر شركت كننده است. اين كار از طريق مقايسه ي الگوي ميانگين هاي فردي با الگوهاي مختلف ميانگين هاي گروهي در متغيير وابسته مقايسه شوند.

قدرت ارتباط بين متغييرهاي وابسته و گروه چقدر است؟

پس از شناسايي توابع مي توان مشخص كرد كه چند درصد از واريانس كلي در داده ها را هر تابع تبين مي كند. همه ي توابع با هم 100 درصد واريانس را تبين مي كنند بنابراين هر چه مقدار واريانس تبيني توسط يك تابع بيشتر باشد نشان مي دهد كه يك ارتباط قوي بين آن بعد خاص و ماهيت گروهها وجود دارد.

انواع تحليل تشخيصي

سه نوع تابع تشخيصي وجود دارد: مستقيم، سلسله اي و گام به گام. در تحليل تشخيصي مستقيم تمام متغييرها با هم وارد معادله مي شوند. در تحليل تشخيصي سلسله اي تنها معيار آماري است كه ترتيب ورود داده ها را به معادله مشخص مي كند. از آنجا كه در بيشتر تجزيه و تحليل ها دليلي براي اولويت بندي پيش بيني ها وجود ندارد روش سوم بيشرين كاربرد را دارد.