به طور كلي شيوع هر علمي مثل هر نمود ديگر اجتماعي و اقتصادي مراحل تكاملي دارد كه اگر خوب به آن توجه كنيم ملاحظه     مي شود كه ضمناً يك حالت نوساني دارد و همه مي دانيم كه نوسان عبارتست از حركت تناوبي در دو طرف يك حالت متعادل.

حالت تعادل علم آمار مربوط به موقعي است كه مطالب نامبرده راجع به معني و منظور و مشخصات علم آمار و روشهاي آن گفته شد تا آن جا كه ممكنات حقيقي كشور اجازه مي دهد به وسيله اولياء امور و مردم درك شده و به مورد قبول و اجرا قرار گيرد. ميتوان گفت كه در حال حاضر در كشور ما علم پزشكي به اين مرحله رسيده است زيرا همه كس معني و ممكنات و موارد استفاده آنرا شناخته و تا آنجا كه پزشك و دارو در كشور موجود است مورد استفاده قرار مي گيرد و لااقل در بين طبقات باسواد و قسمت عمده مردم بي سواد بحثي از اين حيث نمانده كه آيا بايد شخص مريض را پزشك تحصيل كرده معالجه كند يا رمال و دعانويس.

ولي متأسفانه علم آمار به اين وضعيت تعادل نرسيده، بلكه در اطراف حالت تعادل در نوسان است. حال يك مثال از اين نوسانات    مي زنيم:

 تا چندي پيش اينطور تصور مي شد كه هر كس ميتواند به صرف حكمي كه از طرف اداره آمار برايش صادر شده است. عمليات آمار را اجرا كند در آن موقع فعاليتهائي براي روشن شدن حقيقت ميشد و اساس اين فعاليتها اين بود  كه همه بايد توجه كنند كه آمار علمي است مبتني بر رياضيات و براي مثال ذكر مي شد كه همانطور كه علم مهندسي براساس رياضيات است و مهندسي كه بايد سد يا

آسمانخراش يا تلويزيون بسازد بايد اطلاع كافي از رياضيات و علم مهندسي داشته باشد كسي را مي توان آمارشناس دانست كه به قدر كافي تئوريهاي رياضي آمار را بداند.

  اين فعاليتها باعث شد كه اولياء امور و اشخاص ذي علاقه به اين حقيقت توجه كنند ولي ما در اين حركت به سمت حقيقت به قدري سرعت به خرج داده ايم كه به كلي به آن طرف نقطه تعادل افتاده ايم به طوري كه هركس را كه فقط رياضيات عمومي را خوب مي داند، صالح براي دخالت در امر آمار مي دانيم و اين عيناً مثل اين است كه بگوئيم هر كس رياضيات عمومي را خوب مي داند، مي تواند سد بسازد يا تلويزيون درست كند و يا اينكه هركس طبيعت را خوب مي داند پزشك هم هست.

  براي اينكه اين نوسانات مضر به سرعت از بين برود و وضع آمار كشور ما به حال تعادل بيفتد بايد به حقايق بالا توجه كرد و مخصوصاً توجهات اولياء امور در اين امر بسيار مفيد و لازم است.