نظريه سئوال- پاسخ قابليت سنجش و اندازه گيري سازه های روانی و توانائی را دارد .اين نظريه شامل خانواده اي از مدل هاي رياضي است که روابط تابعي بين متغيرهاي مشاهده پذير و سازه هاي صفات زيربنايي اين متغيرها را نمايش مي دهد . لرد در سال 1952 مقاله اي منتشر کرد و در آن نظرية منحني ويژة سئوال را به عنوان يک مدل يا نظريه مطرح کرد. وي در همين سال پژوهشي را در اين زمينه ترتيب داد و نشان داد که استفاده از تئوري سئوال پاسخ براي سئوالات چند گزينه اي مناسب است. در سال 1960, جورج راش دانمارکي مدل تک پارامتري را مطرح ساخت که انگيزه و علاقة وافري را برانگيخت. لرد و نويک در سال 1968 کتابي در زمينة روانسنجي تدوين کردند که چهار فصل آن توسط برن بام نوشته شده بود و جزئيات رياضي را تشريح مي کرد. در سال 1977 لرد نظريه منحني شاخص پرسش را به نظريه سئوال پاسخ تغير نام داد. در سال هاي اولية شکل گيري اين نظريه پژوهش گراني مانند يوري , رايت , گرين , باک و وود, لامزدن و ديسون پژهش هاي بسياري در جهت قوي تر کردن نظرة پرسش پاسخ انجام دادند و باعث کنار گذاشته شدن نظرية کلاسيک و جايگزيني نظريه سئوال پاسخ شدند (ستاري, 1382, ص37). نظرية سئوال- پاسخ به جاي تاکيد بر نمرات کل آزمون, بر پاسخ هاي آزمودني ها به تک تک سئوال هاي آزمون تکيه مي کند. در نظرية سئوال- پاسخ با استفاده از مدل هاي رياضي مي توان احتمال پاسخ درست به يک سئوال آزمون را به عنوان تابعي از توانايي آزمون شونده به حساب آورد و همچنين برخي ويژگيهاي سئوال را پيش بيني کرد. ويژگيهايي که براي سئوال ها يا ماده هاي آزمون بدست مي آيند به نوع مدل يا الگوي نظريه سئوال- پاسخ وابسته اند. (سيف, 1383, ص 333). «تک بعدي بودن» و «استقلال موضعي» مهمترين مفروضه هاي اساسي نظريه سئوال پاسخ به حساب مي آيند. تک بعدي بودن به اين معنا است که همة سئوالات آزمون فقط يک حوزة توانايي يا دانش را اندازه بگيرد. مفروضة استقلال موضعي بيان مي کند که پاسخ هاي آمودني ها به سئوالات آزمون از لحاظ آماري مستقل از يکديگرند اگر و فقط اگر سطح توانايي آزمودني به عنوان عامل اصلي به حساب آيد. اگر اين پيش فرض برقرار باشد عملکرد آزمودني نبايد تحت تاثير پاسخهاي خوب يا بد او در ديگر سئوالات باشد. (ستاري, 1383, ص 39). همبلتون (1989) اظهار مي دارد که هيچ گونه محدوديتي در تعداد مدل هايي که مي توان در قالب نظريه سئوال پاسخ ارائه نمود وجود ندارد. برای مثال مدل پاسخ رتبه اي (GRM) که در سال (1969) توسط سامي جما ارائه گرديد توانايي تجزيه و تحليل پاسخ هاي طبقه اي در طول يک پيوستار ترتيبي را دارد.